یا علی!
دیگر نمی دانم چه شد بعد از نگاهت یا علی! هوش و حواسِ بیدلم، آمد به راهت یا علی!
شرمنده ام. دارم دلی؛ مولا! ولی بیدل چنین محوِ نگاهت مهربان! مستِ نگاهت نازنین!
خیلی هوای عاشقی، دارد خرابم می کند تا که نیافتادم ز پا، باری دگر، حالم ببین
دلتنگ ام و می بینمت. دورم؛ ولی می چینمت قربانِ آن خندیدنت! شیرین نگاهِ آتشین!
خویم ز تو. بویم ز تو. آشوبِ دلجویم ز تو راه من ای. ماه من ای. آگاه ای از دل. دلنشین!
انگیزه ی احساس من! ای رنگ و بوی یاس من! خوش تر ز یاس و یاسمن، دل شد به عشقت این چنین
ای نور! شورم را ببین. عشقِ غیورم را ببین ای عشق، ای والاترین، مهتابِ نابِ بی قرین!
توفان عشقت آمد و، هر دانه ای دُردانه شد رقصِ قشنگِ عاشقی! توفان سنگین! آفرین!
این سوی و آن سو می روم. با جذبه ی او می روم با ذکرِ مَهرو می روم در آسمان های زمین
مولا علی، عشق جلی! باری دگر، بر دل نگر عاشق شدم با یک نگه. بر دل نگر باری دگر
عشقم تویی. دینم تویی. آیینِ دیرینم تویی سودای شیرینم تویی. حیدر! مدد، دلبر! نظر.
سه گلشن،
قالبی سه قسمتی ست که بدنه ی آن از چند یا چندین بیت با شیوه ی قافیه بندیِ غزل یا قطعه تشکیل
می شود و هریک از قسمت های اول و سوم آن از یک مصراع تا حداکثر دوبیتِ غیر همقافیه با بدنه ساخته
می شوند.
در غزل، همقافیه بودن همه ی مصراع ها باعث ایجاد ملایمتِ خلسه آوری می شود که در بسیاری از مواقع، وجود ردیف، این ویژگی را تقویت می کند و این، یکی از دلایل محبوبیت غزل برای بیان موضوعات تغزّلی است.
در قصیده، این همگونیِ قافیه ای معمولا با واژگان مطنطن و حماسی همراه شده، در خدمت مدح و گاهی برخی موضوعات دیگر قرار می گیرد و زحمتِ فراز و نشیب دادن به قسمت های شعر فقط بر عهده ی توانایی شاعر است؛ به این معنا که قالب قصیده، کارِ شاعرِ خود را از لحاظ قافیه بندی، آسان نمی کند؛ اما از لحاظ موضوعی، قالب قصیده، مددکار خوبی برای شاعر خود است؛ چراکه بخش هایی را به ترتیب در اختیار شاعر خود قرار می دهد؛ یعنی با در نظر گرفتنِ بخش های تشبیب( همان تغزّل و نَسیب)، تخلّص، متن اصلی(مدح ویا موضوعی دیگر) و دعای جاودانگی – که به ترتیب در قصاید سنّتی می آمده اند و می آیند- شاعر قصیده سرا، کلیشه ی مناسبی برای قرار دادن مطالب و مضامین خود در اختیار داشته است و دارد.
در قالب قطعه، عدم قافیه مندی در اولین مصراع، تنها تفاوت مهم ساختاری این قالب با قالب های غزل و قصیده است و شاید همین مقدار تفاوت، عاملی بوده است برای مناسبتِ بیش ترِ قطعه برای پردازش موضوعات اجتماعی، سیاسی و ... .
ساختار قالب سه گلشن، خیلی بیش تر از غزل و قصیده، تنوع در فراز و فرود را به خود راه می دهد؛ به طوری که در هر قسمت از قالب سه گلشن( آغازگر، متن و پایانبخش) قافیه بندی جدیدی را می بینیم؛ پس قالب سه گلشن، آن حالت خلسه آورِ غزل را – دست کم با آن شدت- ندارد و مثل قصیده، متمرکز بر مدح و وصف کسی و چیزی نیست.
به این دلیل و یا از جمله به این دلیل، سه گلشن، قالب مناسبی برای سرایش اشعار اجتماعی، سیاسی و ... است.
بعضی از امتیازات قالب سه گلشن در مقایسه با غزل
1- در تاریخ ادبیات فارسی به گمان قوی، هیچ قالبی حتی تا به امروز به محبوبیت غزل نبوده است؛ با این حال، زیبایی غزل تا حدود زیادی به دلیل توانایی های شاعران غزلسرا بوده است که توانسته اند غزل خود را به خوبی شروع کرده، ادامه داده و به نتیجه برسانند؛ اما خود قالب غزل چندان تفاوتی در آغاز و میانه و پایان خود ندارد جز این که در آغاز، هر دو مصراع بصورت همقافیه اند و در ادامه فقط مصراع های پایانیِ هر بیت، قافیه مندند؛ پس تفاوتی مربوط به ویژگی های قالب شعری بین میانه و پایان غزل نیست.
سه گلشن، هر سه رکنِ تکمیل کننده ی قالبی مهندسی شده را داراست: آغازگر+ متن اصلی+ یاپان بخش (نتیجه گیری).
2- وجود هر سه قسمتِ آغازگر، متن اصلی و پایان بخش در قالب سه گلشن علاوه بر این که شکل منظم و حساب شده ای به این قالب بخشیده، الگو و کلیشه ی مفیدی را نیز برای شاعر فراهم می آورد تا بتواند بیت اول شعر خود را به عنوانِ اسم و عنوان و یا بطور کلی به عنوانِ آغازگر آن بیاورد و در ادامه، خودروی شعر خود را به سمتِ قسمتِ متن اصلی شعر برانَد و سرانجام، با پیچیدن در آخرین تغییر مسیر، به سوی نتیجه گیری و پایان بخشیِ شعر، منتقل شود.
قالب سه گلشن، چنین چارچوب، الگو و کلیشه ای را برای شاعرِ خود فراهم آورده است؛ اما در غزل تقریبا تمام این زحمات بطور مستقیم و تماما بر دوش شاعر است و خودِ قالب غزل، کار چندانی برای شاعر در تفکیک آغاز، ادامه و پایان شعر نمی کند مگر در بیت اول که هر دو مصراع را همقافیه می آورند .
3- گاهی به دلیل محدودیت واژه هایی که می توانند بعنوان کلمات همقافیه در غزل بیایند، شاعر، بیت اول غزل را شروع می کند و ممکن است آن بیت آغازگر حتی شاهکاری ادبی باشد؛ اما در ادامه ی غزل، آن شاعر نمی تواند کلمات مناسبی بعنوان همقافیه بیابد و احتمالا غزلش را نیمه کاره رها می کند. در چنین مواردی هم تبدیل غزل به سه گلشن، بسیار راهگشا خواهدبود .
بر گرفته از کتاب سفیر شعر فارسی – محمدعلی رضاپور (مهدی)
زیبا بود
یا علی مددی