چهارشنبه ۵ دی
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
مه گرفته سراپای شب را
یاد باد آن، خدای هوسناک
شعله افروز اشعار مستم
جرعه های کبود شرابند
شب، شبی، عاشقانه ست
در میان، او ، بهانه است
قبله ام ، بی نشانه ا ست
ساقیان ره دور، خوابند
در پیش، سالهایی که رفتند
ظلمت گیسویم، زد سپیده
فوجی از آهوان رمیده
در تنم ، رودهاهم سرابند
وهم آمیخت با هر نگاهم
باد ها، برده اند عطر او را
هر کجای جهان، معبد او
روزها در پی آفتابند
مه گرفته سراپای شبرا
بقعه ی عشق، ویرانه تر باد
از فراسوی اندام اشراق
لیلیان فنا، در حجابند
مرگهای بلیغی که در اوست
زایش و زندگی، دوست
، دستها، دستهایم گل یخ
خواهشی ساده و بی جوابند
از عدم تا ابد لمحه ای بود
ناگهان ، آسمانم بپیمود
بالهایم شکستند افسوس
بعد او، رنجها بیحسابند
دیدمش، اولین نقش هستی
خواندمش، آخرین سوره ی تاک
زندگی را گسستند از من
عاشقان، زخمی و بینقابند
ذات پاکش، گناه دلم بود
آیینه، جلوه ی خاکی او
خیره بر چشمهایم، نگاهش
قرنها... در تب و التهابند
آه آخر تو مسجود رسوا!
فاتح راز شیطان نبودی
بر عبث، بوسه دادی، دریغا
وارثان لبت ، بیکتابند
|