رفتم و دیدم ارس ،جاری و غلتان شده
محو تماشای این چهره ی ایران شده
تشنه ی آغوش او ، با دل گریان شده
گفتم ارس گو چه کس،دست چپت را شکست؟
بشکند او از میان ، آنکه دو دستت گسست!
گفت که دیگر مپرس ، از دل خونین من
دیده ام این جا بسی کشته ی راه وطن
کشته عدو مردمان ، مانده بسی بیوه زن
خانه ی آن دشمنان ، کنده و ویران شود
داغ نبیند وطن ، سالم و خندان شود
.....................................ِِ.ِ..........
اصل این شعر به زبان ترکی ،تقدیم به دوستان ترک زبان:
آرازقلو
گدد,م گؤردم آراز چایو آخوردو
آقلوردیو ایرانونا باخوردو
اؤزن آتوب، قوجاقونا، یاخوردو
دیدم آراز ! سل قلویه کیم آلدو
سینسه ب,له او که قلویه سالدو
دیده دیمه که اؤرگم قان اولوب
چوخ کیشیلر بوردا پریشان اؤلوب
دشمن وروپ توفاقلارو داغلوب
دشمنلرین توفاقلارو داغلوسوه
دا گؤرمیک ایران داغون، ساقلوسوه
....................................
پ. ن
1- این شعر فایل صوتی دارد
2- " دست ارس" ترجمه ی شعر ترکی این حقیر، با عنوان"آراز قلو" است که در ذیل آورده شده،حقیر ابتدا شعر ترکی" آراز قلو" را بداهتا برای دوستان ترک زبان سرودم امابه احترام دوستان پارسی گو، ضروری دیدم که ترجمه اش کنم و آن را مقدم نمایم.
بسیار زیبا و شورانگیز بود
دستمریزاد