این قدر از تو نگفتیم که دورررر
شدیم دوررر
باورت داشتیم در جمع
اما چقدر دورررررر
دیگران گفتن البته چه گفتنی
ای کاش نمی گفتن
چنین گفتنی
ای وای من که مدحت را نگفتم
که دشمن گوید ذمت را
ما که بسیار گفته ایم از آل شما
همچنان بی شما زیسته ایم
از علی (ع)گفته ایم
اما
علی وار
نه زیسته ایم
عدالت را شنیده ایم
بکار بسته ایم
ما که دریادش سینها چاک کنیم
قدری به طریقه زندگیش فکر کنیم
از بغض های گلو در مال بیت المال
از صورت آتش گرفته در تنور
از ترس خدا
ما که بسیار از علی گفته ایم
علی وار نه ز یسته ایم
از تو چه گویم
که هیچ نگفته ایم
ای کاش باور کنیم عدالت را
ای کاش باور کنیم ولایت را
ما فاطمیه را اجر می نهیم
فاطمی نیستیم
یارو یاور مولا نیستیم
ما بهر مولا سینه وسر نمی دهیم
بازوانه شکسته را شنیده ایم
اما دستی به صدق بهر مولا نبسته ایم
ای کاش فاطمی می بودیم
ای کاش با ولایت می بودیم
ما یاد حسن را در دل داریم
اما کرمت و رحمت حسن را در دل داریم
ما گریه کرده ایم
از زهر جفا
بس چرا صدای مضلل مومنین نشنیده ایم
ای کاش حسنی می بودیم
ای کاش با ولایت می بودیم
از حسین بسیار بسیار گفته ایم
اما جز گریه و زاری چیزی ندیده ایم
حسینی که مرجع تمام آزادی هاست
در بند اشکهای ماست
هنوز صدای هل من ناصر ا ینصرونی بگوش می رسد
اما که ما گوشی برای شنیدن نداریم