باغهای سبز لیمو

در نگاهت کویر عسلگون، فصلهای هیاهو
هُرم آتشفشانهای گرم  دوردستِ در تکاپو
در نگاهت وحشت پلنگهایِ جنگلی بنفش
در نگاهت،، گریزهای چابکانه ی نرم آهو
ای رسالت شگرف خلقت خاک از عدم!
خیالهای شراب شرقی خانقاه ها در سبو
چشمهایت، شروع رقصهای شاعرانگیست
میکشد دل حزین من، به دریاچه های قو
به کوههای سر به ابرها سپرده ی بلند
تمام افقهای شیرناکِ آرمیده به  جادو
آه، روح، از نبوغ  ناگهان عشق میتپد
دشتها، غرق شعرواره هاست تا به زانو
در نگاهت، دو نیلوفر آبی وحشی گنگ
میبرد مرا، تا سرود باغهای سبز لیمو
چشم  تو تموج وحشی ترانه های دور
راز آوازهای شور  و مستی باد جاشو
آفتاب پر عطش، میدمد ز ابروان تو
میرمد به زیر حجابها، معبد زرد گیسو
توسن شکوفه ریز  صبح واژه های من
آخرین شام رازناک بیداری سرخ شببو

سیده نسترن طالب زاده