دوشنبه ۳ دی
رقص شعری از محمدرضاذکاوتمند
از دفتر قصه دل نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۹ فروردين ۱۳۹۸ ۱۴:۱۸ شماره ثبت ۷۲۴۸۷
بازدید : ۶۲۲ | نظرات : ۱۱
|
دفاتر شعر محمدرضاذکاوتمند
آخرین اشعار ناب محمدرضاذکاوتمند
|
چنان کوکم که دل با ساز ِ هر تنبور می رقصد
در آوازم چنان مستم که نت مغرور میرقصد
دمی با هور می رقصم شبی باحور می رقصم
شبی در اوج پروازم که غم در گور می رقصد
سرودم شعر خود را با زبانی ساده تر اما
ردیفش با نشاط از عشق ِ این دستور می رقصد
از این احساس شیرینم عسل ریزد به لبهایم
در ین کندوی لبهایم گل و زنبور می رقصد
به شیدایی میان موی لیلی می نشانم گل
که دلبر پیش چشمانم مثال نور می رقصد
اگر در این غزل احساس شادی جا نمی گیرد
بنازم شعر زیبایی که در ماهور می رقصد
به حسرت می نگارم خوش خیالی های مشهودم
ذکاوت گرچه در رویای خود مسرور می رقصد
|
نقدها و نظرات
|
درود استاد خرسندم که به مهر خواندید سپاس از نگاه گرمتان 🌺🌺🌺🌺 | |
|
درود بر شما دوست من سپاس 🌺🌺🌺 | |
|
درود برشما سرکار خانم یوسفی سپاس از نظر پر مهر و گرمتان 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 | |
|
درود جناب فلاحی عزیز نگاه محبت امیز شما باعث دلگرمی است سپاس از شما🌺🌺🌺 | |
|
درود بر شما سرکار خانم بلکامه سپاس از نگاه سراسر مهرتان پاینده باشید سپاس 🌺🌺🌺🌺 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غزلی ناب و زیبا بود