سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        پلاکت کو، برادرجان؟

        شعری از

        امیرموسویان

        از دفتر شعر 1390 نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۱ ۲۰:۴۱ شماره ثبت ۷۱۹۷
          بازدید : ۹۱۸   |    نظرات : ۱۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب امیرموسویان

        تقدیم به شهید ، سردار سرلشکر علی هاشمی

        به مناسبت ( فردا 1 تیر) دومین سال روز خاک سپاری وی

         

        پلاکت کو،

        نمی یابم

        کجا خاکش تو کردی لحظۀ آخر

        که جان دادی برای من،

        که چون مجنون به صحرای غریبی رفتی از پیشم.

        کجا رو آورم امشب.

        کجا چیزی(1) بیابم من ز جسمت،

        سرو در خون خفته ، ای " یوسف " (2)

        به دلدارت رسیدی عاقبت تنها؟

        ....................

        به دنبال تو می گردم

        به دنبال یکی چیزی (3)

        که از نورش (4) بیابم پیکرت ،

        ایستاده ی دیرین،

        ...................

        ز کویت نیستم من آشنا امشب

        عزیز وُ اسوه ی یاران.

        بگو "یوسف"

        بگو یک دم سخن با من

        که یابم من پلاکی

        یا که در خاکی

        یکی پوسیده آثاری

        ز تو اینک .

        بگو " یوسف "

        پلاکت کو؟ برادرجان

        نمی یابم نشانی از قد رعنای تو، امشب.

        بگو بامن.......

        ..............

        چه می گویی؟ پلاکم کو؟

        مگر من یک پلاک بودم برای تو

        که این سان در پی آنی.

        .................

        پلاکم نیست برادر جان

        تنم هم نیست برادر جان

        بدان ای خسته دل،

        یاور،

        توای هم رزم خوش باور

        به همراه پلاکی غرقِ در خون و تن ام،

        آن شب

        به همراه دل ام بُرد

        نازنین لیلای محبوبم.

        ..............

        برو در بزم لیلای خودت بنشین

        مرا با گنبدی از زر،

        مکن در گیر

        تو ای یاور

        که من در بزمِ خون وُ آتش وُ این تن

        به شوق وصل شیرین ام

        زدم آن تیشه را بر سر. اهواز ـ 27 شهریور 1390

        1 اشاره به استخوان هایی از جسد مطهر" علی هاشمی" که پس از 24 سال هور نشینی، شناسایی

        شد.

        2 "یوسف هور" اشاره به لقب هم محله ای، هم بازی، دوست، و فرمانده شهیدم : سرلشکر شهید

        علی هاشمی، فرمانده قرارگاه فوق سری نصرت و فرمانده سپاه ششم امام صادق (ع)

        و فرمانده سپاه حمیدیه، بستان، سوسنگرد، که در هورها مستقر بود.

        3 اشاره به پلاک او که بدست نیامد، زیرا قبل از شهادت انتحاری به همراه یاران، جایی خاکش کرده بود.

        5 اشاره به آزمایش DNA روی استخوان های جسد او که منجر به شناسایی او شد. 

        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2