به مناسبت زنده شدن دوباره زاینده رود :
...........................
از شوق_ ورود_ رود، در حلقهء مشتاقان
رفتم به شرفیابی ، در اوج_ سرافرازی
با نقل و گل و لبخند ،رفتند به استقبال
از یزدی و تهرانی ، تا کاشی و اهوازی
تار_ یحیی میزد ، شهناز ، پل_خواجو
تا تاج ،بخواند سیر ، از حافظ شیرازی
ارحام_شکرپاره از شوق، شده حاظر
تا بهر_ دل مردم ، یک پرده ،کند بازی
یک گوشه کسایی هم با ،نی دل ما میبرد
هنگامه به پا بود و شوری به چه طنازی
از فرشچیان دیدم ،نقشی ز ورود_ رود
با آب چه تلفیقی ، با رنگ چه اعجازی
میخواند غزل صائب ، روی پل_شهرستان
جامی به صبا میداد، پنهان ز چه رو، رازی؟
از پاقدمش میخواند هرکس به زبان خود
آهنگ_ لری ، کردی یا ترکی و قفقازی
از نقش _جهان مردم تا پای پل_ خواجو
آن شب ،همهخوش بودند باسازی و آوازی
افسوس که کوتاه است رقصیدن_مه درآب
اما چه توان گفتن ،جز چشم به اعجازی
یک لحظه چه غوغا شد ،منصور کنارآب
انگار ژاپن از ما ،گل خورده در آن بازی !
باری همه خوش بودند در پای پل_خواجو
از یزدی و شیرازی تا کاشی و اهوازی
.......... ............
اصفهان .... شاهنگیان
بجاو زیبا بود