سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        چه میکردی؟

        شعری از

        کاوه گرشاسبی

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷ ۱۶:۳۳ شماره ثبت ۷۰۹۵۶
          بازدید : ۵۲۵   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر کاوه گرشاسبی

        تو که نفی ام کنی هربار تو بودی خود چه میکردی؟
        خودت را جای من بگذار تو بودی خود چه میکردی؟
        در این مومن سرا هردم گناهی از کسی سر زد
        سوالت میکنم اینبار تو بودی خود چه میکردی؟
        من از جنگ و من از کشتن من از ویرانی بیزارم
        میان این همه پیکار تو بودی خود چه میکردی؟
        صداقت ریشه اش خشکید دل بیچاره پژمرده
        همه دیوانه و بیمار تو بودی خود چه میکردی؟
        چقدر صبر و شکیبایی برای هیچ میکوشیم
        شدم از وعده ها بیزار تو بودی خود چه میکردی؟
        ز پندار خدا هردم نمیشد دلبری غافل
        بریدند رشته ی افکار تو بودی خود چه میکردی؟
        عبادت نیست آن چیزی که ما هر لحظه میخوانیم
        جداییم از خدا انگار تو بودی خود چه میکردی؟
        چرا خوابیده ای جانم ببین این ناله ی حق است
        نباشد یک نفر بیدار تو بودی خود چه میکردی؟
        نمازها اول وقت و همیشه ظلم پابرجاست
        رفیقا تف به این تکرار تو بودی خود چه میکردی؟
        همان ذکری که هر عابد بخواند بهر معبودش
        شده بازیچه و ابزار تو بودی خود چه میکردی؟
        ندیدی بعد استغفار زدند بر مال این ملت
        خودت را جای من بگذار تو بودی خود چه میکردی؟
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۷ ۲۲:۳۷
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک
        کاوه گرشاسبی
        کاوه گرشاسبی
        چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ ۰۸:۱۶
        ممنون استاد بزرگوار خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        وحید کاظمی
        سه شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۷ ۰۹:۱۱
        خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما
        برقرار باشید
        خندانک خندانک خندانک
        کاوه گرشاسبی
        کاوه گرشاسبی
        سه شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۷ ۱۱:۳۷
        ممنونم خندانک
        ارسال پاسخ
        همایون طهماسبی (شوکران)
        سه شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۷ ۱۳:۲۹
        درودتان
        زیباااا
        خندانک خندانک خندانک
        کاوه گرشاسبی
        کاوه گرشاسبی
        سه شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۷ ۱۶:۰۴
        سپاس
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        سه شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۷ ۱۷:۲۷
        خندانک خندانک خندانک
        کاوه گرشاسبی
        کاوه گرشاسبی
        سه شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۷ ۲۰:۴۶
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        کبری یوسفی
        سه شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۷ ۲۰:۵۵
        سلام بزرگوار
        زیبا سروده اید
        موفق وبرقرار باشید
        درپناه خدا خندانک خندانک خندانک
        کاوه گرشاسبی
        کاوه گرشاسبی
        چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ ۱۴:۲۵
        ممنونم خندانک
        ارسال پاسخ
        مجید شیاسی  مجید
        چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ ۱۳:۲۲
        سلام درود برشما
        کاوه گرشاسبی
        کاوه گرشاسبی
        چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ ۱۴:۲۵
        سپاس خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5