سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        آواره

        شعری از

        محمد ادب

        از دفتر شربت ستاره نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۷ ۰۹:۳۷ شماره ثبت ۷۰۴۲۷
          بازدید : ۷۱۷   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد ادب

        عمری است بالین بر دوش میکشم
        بر بستر پاک ابر خوابیدم
        به غرش رعد بیدارم کرد و در دریایم انداخت
        ساحل نرم دریا را بستر گرفتم
        به تکانهای موج صدایم کرد:
        «برخیز که خوابهای آشفته ات آرامشم را برهم میزند!»
        مخمل سبز چمن را یافتم
        گفتند: «راه بر رویش دانه ای بسته ای»
        رودخانه ها بیش از یک شب مرا نپذیرفتند:
        «سروصدای خوابت، گفتگوی ما را با خدا نمی گذارد»
        بالین به ریگزار کشیدم
        گفتند بر دهان سنگریزه ها خفته ای
        بلندای کوه بر نرمینه ی برف خفتم
        تابستان، بستر از زیرم کشید!
        گفتم در انبوه جنگل دور از همه خواهم خفت
        سهراب گفت: «برخیز و شرم دار
        در مصلّای درختان در نماز جماعت مخسب!»
        یک شب پس از غروب
        آرام بر بستر نرم ماه دراز کشیدم
        زیر لب میگفتم: «خدا را شکر پس از عمری در به دری...»
        که ناگاه گردنبندِ هزارمهره ی فرشته ای از هم گسست
        دوستانش هرجای آسمان مهره های طلایی را جمع میکردند
        فرشته ای گفت: «برخیز که چند مهره زیر بستر توست، بستر آن سو تر نِه»
        بیچاره من که تا صبح سرگردان بودم!
        حکایت بر هر که گفتم نشانی گورستانم داد:
        «تو را بهترین خوابگاه آنجاست»
        آنجایم گفتند: «مگر یاوه میگوی عمری است بیدارم
        که نمی دانی دگر اینجا نیز رایگان، بستری ندهند!»
        یاد باد آن شبها که در خواب
        بر بستر نرمِ چشمانش می آرمیدم
        و صبحگاه، به افشانه ی اشک بیدارم میکرد!
        افسوس که دیگر خواب را به خواب هم نمی توانم دید!
           
        دیگر خسته ام
        این دلِ آواره سالهاست در حسرت خواب شیرین ابدی
        در جستجوی بستری "سرخ رنگ"، بیدار می تپد
        مرد را بسترِ حقیر خاک
        گاهواره ی تکراریِ زمین
        شایسته ی آرمیدن نیست
        کنون که در این گلزار
        گلبرگ لاله ای بهر خفتن نیافتم،
        اینک که اشکهای من بر بالینِ گونه ها یک لحظه آرام نمیگیرند،
        حال که روح، بسترِ سنگلاخِ جسم را بیش از این تاب نمی آورد،
        بر آنم که رختِ خیال خواب به خانه ی خورشید برکشم
        تا طلوع "خورشید" منتظر می مانم
        تا آن زمان که بهار، پرده های ضخیمِ زمستان از آرامگاهِ چهره اش برگیرد
        آنگاه در آغوش گرم خورشید، از شدتِ خواب خواهم سوخت!
        اگر همچنان بیدار ماندم
        خود را در عمق چشمه ی خورشید غرق می کنم!
        گر باز هم ناکام بودم
        بر بلندترین بام آفرینش به افتخار
        خود را به پرتو روشنی از خورشید
        دار می زنم!
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۱ دی ۱۳۹۷ ۱۸:۵۶
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا بود خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        دوشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۷ ۱۸:۵۱
        خندانک خندانک
        خندانک
        نیما ابراهیمی
        پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷ ۰۱:۰۱
        درود بر شما
        دلنوشته ای زیبا نوشتید
        خندانک خندانک خندانک
        فتانه خزاعی ( دلدیدار )
        پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷ ۰۲:۳۱
        بسیار زیبا و دلنشین ، لذت بردم از نگارش زیبای قلمتان خندانک خندانک خندانک خندانک مانا و بالنده احساس و قلمتان خندانک
        کبری یوسفی
        پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷ ۰۴:۲۴
        سلام بزرگوار
        بسیار زیبا خواندم به دل نشست
        مرحبا
        موفق باشید
        درپناه حق خندانک خندانک خندانک
        مجید شیاسی  مجید
        پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷ ۰۹:۰۵
        سلام بسیارزیبا درود برشما
        صحبت  پارکی ( صُبی )
        پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷ ۱۳:۳۷

        شاعر ژرف نگر
        جناب ادب
        با سپاس از آفرینش این اثر فرا ذهنیتی.
        متشکرم
        سلام
        همایون طهماسبی (شوکران)
        پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷ ۱۴:۲۴
        درودتان
        خندانک خندانک خندانک
        زهرا داودی (داناک)
        پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷ ۱۵:۰۸
        درود برشما, بسیار زیبا,قلمتان رقصنده 🌷🌷🌷
        وحید کاظمی
        سه شنبه ۲۵ دی ۱۳۹۷ ۰۹:۴۹
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3