سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 1 آذر 1403
    20 جمادى الأولى 1446
      Thursday 21 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۱ آذر

        قرار

        شعری از

        رامین مهبودی

        از دفتر حرف دل 2 نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۷ ۲۲:۲۸ شماره ثبت ۶۹۷۷۱
          بازدید : ۸۴۷   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رامین مهبودی
        آخرین اشعار ناب رامین مهبودی

        چند روز این  دل حسابی تنگ بود
        با من مسکین به  کار جنگ بود 
        ناگهان از عشق پیغامی رسید
        وعده ی ما ساعت پنج آیا می رسید؟
        دل سراپا گیج و حیران مانده بود
        عشق او را بهر رفتن خوانده بود
        فرصتی کم بود و من زود آمدم
        همچو زائر بهر معبود آمدم
        صبر کردم لحظه ای تا آمدی
        چشم بر در بودم که از راه آمدی
        باز شد در آمدی جان دلم
        روی ماهت برد ایمان دلم
        شاخه ی رز هدیه ی عاشق به تو
        تا بگویم هست ذکرم عشق تو 
        می گذشت هرآنچه بین ما گذشت
        بهتر از آن بود هرچه بین ما گذشت
        خواستی از من کمی بازی کنیم
        باز با هم خاطره سازی کنیم
        قهوه های مانده بر جا سرد شد
        بازی بین من و تو نرد شد 
        کم به اجبار تا که تاس آمد به کف
        باز بردی اختیار من ز کف
        تاس من کم شد به این راضی شدم 
        با تو عشقم وارد بازی شدم
        تاس را برداشته بازی کردی
        جفت شش آمد چه نازی کردی
        چون که تاس افتاد از بین دست تو
        من شدم حیران چشم مست تو
        فکر تو اعداد روی تاس بود
        فکر من درگیر یک احساس بود 
        تاس در دستت چه پر احساس بود 
        کاش دست من به جای تاس بود
        یک به یک بستی تمام خانه را 
        با خودت بردی دل دیوانه را
        برد با تو هرچه خواهی ساز کن
        دلبری کن عشوه کن تو ناز کن
        شرط کردیم هرچه می خواهی بگو
        جان این دیوانه می خواهی بگو
        من که جانم را به راهت داده ام 
        قلب خود را من که راحت د اده ام 
        شب رسید و باز هم برگشتم عزیز 
        وقت رفتن دور تو گشتم عزیز
        شب رسید و یار رفت و جان برفت
        آن که بود و آن نمود و آن برفت
        قطعه شعری خواستی تقدیم شد
        روز خوب بین ما مهمان این تقویم شد
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۷ ۱۰:۴۵
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
        رامین مهبودی
        رامین مهبودی
        پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۷ ۰۹:۰۱
        درود استاد بزرگوار
        بیکران سپاس خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        صحبت  پارکی ( صُبی )
        سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۷ ۱۳:۱۰
        شاعر گرانمهر
        جناب رامین خان مهدوی
        اثری ناب را آفریده ای در قالب مثنوی با مضمینی از عشقی باشکوه..
        متشکرم
        سلام
        رامین مهبودی
        رامین مهبودی
        پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۷ ۰۸:۵۹
        درود گرانقدر
        بیکران سپاس که مهربانید
        و به مهر و لطف خوانده اید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        همایون طهماسبی (شوکران)
        سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۷ ۱۴:۵۵
        درودتان جناب مهبودی عزیز
        بسیار زیبااااااااااا
        خندانک خندانک خندانک
        رامین مهبودی
        رامین مهبودی
        پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۷ ۰۹:۰۲
        درود و صد درود
        و بیکران سپاس استاد بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجید شیاسی  مجید
        چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۷ ۱۷:۱۹
        سلام درود برشما بسیارزیبا
        رامین مهبودی
        رامین مهبودی
        پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۷ ۱۲:۱۲
        درودها گرامی
        و بی نهایت سپاس
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۷ ۱۷:۳۹
        درود برشما
        بسیارزیبا سروده اید
        برقرار باشید خندانک خندانک خندانک
        رامین مهبودی
        رامین مهبودی
        پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۷ ۱۲:۱۴
        درود بر استاد الف رها
        سپاسگزارم خندانک خندانک
        زیبا دیده اید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال
        نادر امینی (امین)

        نسیم عطر قرانی بهارم می کند هردم چو برخوانم یکی آیه زاسرابا دم وبازدم
        میر حسین سعیدی

        ماییم و هشتاد و دو اسرا به متن قرآن ااا چون با وضو بخواندی لمس کنش در جهان ااا آیه هشتاد و دو سوره اسرا بشارت شفا برای مومنان

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2