صف شکن

درود بزرگوار
بسيار زيبا و دلنشين بود

سلام بزرگوار
دروتان
زیبا وقشنگ قلم زده اید
دروتان
درپناه حق

درود برشما جناب خوش خلق
منت کش و همسفره ی دلباختگانیم.
این تحفه به شاهی وُ رخِ ماه ندادیم.
بسیار زیباست

درود بزرگوار
کلاسیک سرای خوبی هستید اما نمیدانم چرا بعضی مصرع ها وزن را گم کرده اید
با اندک ویرایشی روان و یکدست میشود
این مصرع ها خروج از وزن دارید:
هفت،نه، یازده، و شانزده

به به
عجب شعری
نفسم تازه تر شد
شعر خواندم
نه یکبار
بل که
به تکرار
تا به کسب فیض نایل شدم
اثری خوش آهنگ و با صلابت
محتوایی معنا ساز
عاشقانه ای عارفانه
تهیج فضیلت های برتر انسانی .و....
هنوز
باید بخوانمت...این قبول نیست
متشکرم
سلام

سیمرغِ جهانیم ز یک پیکره قائم.
درود بر برادر ادیب و گرامی ام جناب مجید خان خوش خلق سیما
بسیار زیباااااااااااااااااا،عارفانه و رندانه سروده اید
قلمتان زلال و جاری

درودی از جان و دل حضور محترم و ارزشمند اساتید بسیار بزرگوار و عزیزم که همواره با راهنمایی های ارزشمند و تشویق های شاگرد نوازانه خود بنده را به فیض می رسانند و بی شک انگیزه ای دو چندان به حقیر می بخشند تا بیشتر بیاموزم تا کمتر شرمنده بزرگان هنر کشورم گردم .

درودها بر شما و حس و اندیشه ی ناب و معنا گرای تان که چه زیبا با الفاظ ادبی انتقال مفاهیم را به جای می آورید.... رشد و تعالی روز افزون و ادیبانه شما آرزوی قلبی همه ی ما شعر نابی هاست

سلام درود برشما بسیار زیبا

درود برشما

بسیار زیبا سرودید

نذر عشق است دلم نوبت دلداری نیست
در عزای تو مرا تاب عزاداری نیست

اشکها هم بدنم غسل بدادند ولی
صحبت هلهله و گریه و تبداری نیست

سوختیم از غم و خاکسترم از جای برفت
دود شد جانم و جان در پی بیماری نیست

سهم من نیست دلت سخره نگیری حالم
حال من درد شد چاره به جز زاری نیست

اینهمه اشک فرو ریخت ز چشمم اما
تو نبین گریه ی من گریه ز ناچاری نیست

چاره ی بودن تو نیستن جان من است
بروم تا برود غم که مرا یاری نیست

غصه ها حسرت صد ناز به جانم دادند
خسته ام نای تن و جای پرستاری نیست

از حریم حرمت گم شده ای هم کم شد
گم شدم در شب تاری که به جز تاری نیست
M.H.J
شعله

درود بی پایان
زیبا بود
احسنت

سروده زیبایتان بسیار دلنشین و دل انگیز بود
قلمتان همیشه مانا👏💐💐