يکشنبه ۲۷ آبان
گناه دست هایش لاک جیغ است؟ شعری از سمیرا_خوشرو
از دفتر عاشقانه های شبنم نوع شعر مسمط
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۷ آذر ۱۳۹۷ ۲۱:۴۱ شماره ثبت ۶۹۳۱۴
بازدید : ۴۲۶ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب سمیرا_خوشرو
|
غروب و کافه و یک دختر زرد
به روی میز چندین قهوه ی سرد
و شمعی که برایش گریه می کرد
تپش های دلش می گفت برگرد
گناه دست هایش لاک جیغ است؟
کنار پنجره ساکت نشسته
به روی شیشه ها "هایش" شکسته
گره افتاده در موهای بسته
و سیگاری که شد از بوسه خسته
به روی گردنش هم جای تیغ است!
نگاهش شکل قابی میخکوب است
به جانش ردّپای سرد چوب است
سقوط برگ زردی در غروب است
دلش خالی تر از قطب جنوب است
در امواج نگاهش صد حریق است!
شکسته ذرّه ذرّه استخوانش
چکیده قطره قطره خونِ جانش
ندیده یک ستاره آسمانش
سکوت مطلقی در کهکشانش
شبیه آتشی در منجنیق است!
برایش زندگی حکم عذاب است
خوشی ها سال ها در اعتصاب است
چنان بختش اسیر دست خواب است
حباب رو به مرگ روی آب است
دلش قربانیِ زخمی عمیق است...
#سمیرا_خوشرو
#شبنم
|
نقدها و نظرات
|
درودها بانوی من.سپاس ازنگاه زیباتون🌹🌹🌸🌸🙏🙏💕💕💕 | |
|
درود و سپاس بزرگوار🌹🌹🌸🌸🙏🙏 | |
|
درود،سپاس از توجه شمابزرگوار🌹🌹🌸🌸🙏🙏 | |
|
درودها بزرگوار،سپاس از حضورتون🌹🌹🌸🌸🙏🙏 | |
|
درود،سپاسگزارم بزرگوار🌹🌹🌸🌸🙏🙏 | |
|
درودهااا بزرگوارید،سپاس🌹🌹🌸🌸🙏🙏 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
وقشنگ بود
خداقوت
درپناه حق