خدا آیِمِن، خلق کِرد، دِ خَرَّه
ناوْوِنِم؛ دونِس، آخِرِش شَرَّه؟
دِ روح خُوْش دَمَن، وِش گُت: روح الله
جانشین مِنِی، خلیفة الله
دیی ایی مخلوقِش، فِرَه پَکَرَه
چی باوْوَه مُرده، آسیمَه سَرَه
وا تِیْکِه خَرَّه، دِ پَلِی چَپِش
لِفِی خلق کرد سی، زن وْ همسرش
دستور دَ وِ کُلِ، جن وْ ملائک
همه جمع بُوُوِن، کلا"؛ اولئک
همه فرشتیا، عالم لاهوت
اوْمان وِ سِیْلِ مخلوقِ ناسوت
خداوند فرمود: بیا روح الله
اَحْسَن الخالق؛ تَبارَکَ الله
فرمود: آیِمِن، کُل تکریم کنید
احترام بَنِیْت، سِیْش تعظیم کنید
اَحْسَنْ المَخلوق، الخالقینه
هم شاهکار مِنَه، هم جانشینه
همه خم بی یِن، ماچ کِردِن دَسیاش
وا حُکمِ خدا، اوْفْتان وِ پایاش
یِکی دِ جن یا، خاصِ خداوند
اطاعت نَکِرد، وا کِبروْ نیشخند
خدا کِردِش وِ، شِیْطونِ رَجیم
بی وِ مغضوبِ رحمنِ رحیم
گُت: خدایا توبه! مگر قحطیه؟
کِی حُسنِ نِیَتِ، آیِمِن دیی یَه؟
مِه دِ آتشم، آیِم دِ خاکه
جنسِ ایی بشر، فِرَه ناپاکه
دِ مِیْن ایی همه، مخلوقِ شیدا
ایی خاکین کردی، خلیفه خدا؟
یَه چی خَرَّه سِی، روُشْنایی نارَه
بُن مخلوقْیاتِن، کُل دِر مِی یارَه
عهد وْ پیمانِش، اعتبار نارَه
وِ ذاتِت قسم، کُل چی دِ بارَه
کِه یِنَه مُوُوَه، وِ بَنَه خُوُیی
توسط ایی شَر، تو انکار مُوُیی
وا حرص و حسد، برادر کُشَه
خِیْن خوار وْ قاتل، والله خُوْشَه
شر و شرارت، مُوْنَه دِ زِمین
فِکرِش فاسده، دِلِش پُر دِ کین
اگر هزار گِل،رُوْوَه وِ معراج
اخلاق وْ نِیْکیْن، مُوْرَه وِ تاراج
اعتماد نَکُوْ، وِ ایی شاهکارِت
وا ریاکاریش، می شِیْوْنَه شارِت
نه سی داشت خُوُوَه، نه سی بَنِه یْیْش
وا ایی صفاتش، تُف دِ زِنِه ایْیْش
چَشیاش پُرِن دِ، حرص وْ حسادت
وِ بَنِه نِمُوُ، بَکَه عبادت
مُوُ وِ سگِ هار، اگر سیر بُوُوَه
گرگِ بیابُوْ، وِ هُوْمْراش نُوُوَه
اَر زور داشْتُوُوَه مُوُوَه، وِ جلاد
دِرُوُ چُوُ دَسشَه،نسل آیِمی زاد
دِ حُکمِ خدا، یِنَه چی دُوْنَه
بَنِ وِلاتِن، وِ گَل دار مُوْنه
وِ نیابَتِت، حکم صادر می کَه
مخالفیاشِن، شِیْپال دِر می که
اِیْقَه فاسد وْ ذاتِش پلیده
انکارِت می کَه! یِنَه وَلی تَه؟
ایی بشر اِیقُه، سِی وْ تاریکه
آخِر ادِعا، خدایی می کَه
خداوند فرمود: چِیاتِه جمع کوْ
هِری دِ بهشت، دَ غِلط نَکوْ
تو سی مِه بِیْتَه، وِ آیِم شِناس!
تعظیم نِه می کِی، ملعونِ خَناس
مِه ایْنِی آیِم، بُوْوَه وِ چِیْنِی
لیاقت داره، سی جانشینی
گَت: رَبَّ العالمین، رُخصَت بِفَرما
وِ حُرمتِ همۀ، او عبادتیا
مِه ابلیسِتِم، فرصتی بِه وِم
تا رسوا کِنِم، نژادِ آیِم
مِه خُوُ وِ حُکْمِ، ذاتِت اسیرِم
بِیْل مچ ایی پَستِ، رذلِن بِه اِیْرِم
تا ثابِت کِنِم، یَه چَنِی گَنَه
قول وْ قِرارِش، وِ می ایی بَنَه
خدا وند فرمود: هر چَن حقیری!
اجازه داری، بُزشُوْن بِه اِیْرِی
وِ آیِم فرمود: تو ذی شعُوری
شیطون دشمن تَه، گولش نُوهُوری
وسوسه نُوُیی، بُوُوَه وِ دُوسِت
چَشِی دیی وِ یَک، می رَه دِ پُوسِت
بُوْهُوْرْ و بُوْهُوْفْت، وا ایی ابن الطین
جانشین مِنِی، دیی خُلدِ برین
تاکید اکید کِرد، ایی دارِ گَنِم
نِزِیْکِش نُوُوِیْی، می رِیْی جِهَنِم
اگر یِه دوْنَه، گَنِم بُوْهُوْری
والله به شدت، چُوُوِش مُوْهُوْری
شیطون گُت: مأمورِ، پروردگارم
مِی ها دمار دِ، نسلِت دِرارِم
سی توْنْ وْ حوا، دارِم دِ کاسه
تا باوْوَر کِنِید، جهنم راسَه
سی توْنِ فاسد، مِه تعظیم کِنِم؟
بُوْنْمِت وِ خواری، وا دُوْنِی گَنِم
یِه روز رَت سراغِ، آیِم وْ حوا
قایِم بی دِ پشت، دار وْ درخْتْیا
دِ دِیْر سِیْل شوْ کرد، دیی هر دو مَسَن
گُت: دَ مُوْقَشَه، وِ نَحوِ اَحْسَن
وِشوْ گُت: خوش وِ، بخت وْ طاله توْ
بهشتِن زَ وِ، پشت قَوالَه توْ؟
آیِم گُت: بله، مالِکِش مِنِم
تا بی نهایت، جز ایی دار گَنِم
مِه پادشاهِم، دِ کُل ایی وِلات
هَردِن ایی گُنِم، بی یَه وِ نِهات
شیطون گُت: سرور، کُل خلایقی
سی هَردِن گَنِم، هِه تو لایقی
اگر بُوْهُوْرِیش، کُلِ کائنات
مُوُوِن وِ ذره، مُوْفْتِن وِ پایات
آیِم وِش گُت: نه، یَه چه کاری یَه؟
قراداد خدا، وا مِه یَه بی یَه
حوا ساده بی، نِیا وا سر شیطون
گُت: بُوْهُوْرِیمُوْ، دِیی گَنِم یِه دوْن
وا مَکرِ شیطون وْ اصرار حوا
گَنُمِن هَردِ وْ بِیْ وِ لِنگ والا
باد بی دِ لَشِش، بی چَن دِرامی
شیطو چُوْ کِرد دِش وْ بی وِ بد نامی!
شیطون گُت: آیِم، وِرِیْس پُر ادا
خواری تِن وَنِم، وا حَکمِ خدا!
کِی تو لیاقت، ایی پُسْتِن داری
تا روز قِیُوْمَت، راحتی نارِی
خدا گَت: آیِم، قولِت مشروطه
بهشت جا تو نِی، جَزات هُبُوطه
وا هِروْ گاله، آیِم بی وِ در
تَشتِش زِرِنْگِس وْ بی وِ آخر شر
دِ او مقام وْ بهشتِ بَرین
خدا سی توبه، وَنِش دِ زمین
فرمود: زِنِه ایی بَکوْ، دِ کُره زمین
وا کَدِ یمین وْ عرقِ جبین
هِه ایی نقطۀ، هبوطِ مقام
بیا سی توبه وِ بیتِ الحرام
سی یَه که جا شِن، نَکی فراموش
وا سنگ وِرارِش وِ شکلِ چارگوش
امر کِرد وِ خلیل(ع) خدایِ والا
دیوار کعبه ان، او آورد بالا
کَعبَن دُرِیْس کِرد، سی نسلِ آیِم
تا توبه کِنِن، انسانیا نایِم
دِ او روز شیطون، دِ سه شیفت کاری
سوْوْار آیِمَهِ، وِ خر سوْوْاری
وِ سووْوْار آیِم، می رَه وِ سر کار
وا هار نِه می یا، حتی سی نهار
اَر سوار نُوُوَه، سیْش میْس کال مُوْنِیْم
همه مَوْ خریا، زاپاس اُونِیْم
هر کُوْم مُوْ یِه طور، می نِیَه سَرِ کار
خواری مُوْن وَنَه، تِه پروردگار
شیطون سی خدا، تک خالِ آسه
دَسِش وا خدا، ها دِ یِه کاسه
ترجمه فارسی
خداوند آدم را از گِل آفرید
نمیدانم؛ میدونست، عاقبتش شر است؟
از روحِ خودش دمید، بهش گفت: روح الله
جانشینِ من هستی، خلیفة الله
دید این مخلوقش، خیلی پکره
مانند پدر مرده، سرآسیمه است
با یک تیکه گِل، از پهلویِ چپش
جفتی خلق کرد، واسه زن و همسرش
دستور داد به همه، جن و ملائک
همه جمع بشن ،کلِ آن گروها
همه فرشته های، دربار آسمانی
اومدن به تماشای، مخلوق جسمانی
خداوند فرمود: بیا روح الله
اَحْسَن الخالق؛ تَبارَکَ الله
فرمود: آدم را همه تکریم کنید
احترام بگذارید، واسش تعظیم کنید
اَحْسَنْ المَخلوق، الخالقینه
هم شاهکار منه، هم جانشینه
همه خم شدن، بوسیدند دستاش
با حکم خدا، افتادند به پاهاش
یکی از جن های خاص خداوند
اطاعت نکرد،با کبر و نیشخند
خداوند کردش، شیطان رجیم
شد مغضوب، رحمن و رحیم
گفت: خدایا توبه! مگر قحطیه؟
کی حسن نیت، آدم را دیده؟
من از آتشم، آدم از خاکه
جنس این بشر، خیلی ناپاکه
از میان این همه، مخلوق شیدا
این خاکی رو کردی خلیفةالله؟
این مانند گِلِ سیاه، روشنی نداره
ریشۀ همه مخلوقات رو در میاره
عهد و پیمانش اعتبار نداره
به ذاتت قسم، همه جوره فاسده
هرگزاین، بنده خوبی نمی شود
توسط این شر، انکار می شوی
با حرص و حسد برادر کُشه
خونخوار و قاتل، واللهِ خودشه
شر وشرارت در زمین میندازه
فِکرِش فاسده، دِلِش پُر زِ کین
اگرهزار بار بره به معراج
اخلاق و نیکی را می بره به تاراج
اعتماد نکن به این شاهکارت
با ریا کاری اش، آرامشت را به هم می ریزه
نه واسۀ نگه داری خوبه، نه واسه بندگی
با این صفاتش، تف به زندگیش
چشماش پُرند از، حرص و حسادت
به بنده ایی نمی شه، عبادت بکند
سگِ هار می شه، اگه سیر بشه،
گرگ بیابان، به همراهش نشود
اگر زور داشته باشد، می شه به جلاد
دروغ عصایِ دستشه، نسلِ آدمی زاد
از حُکمِ خدا، این چی می دونه
مردم را با دارِ اعدام می کشه
به نیابتت حکم صادر می کنه
مخالفانش را پاره پاره می کنه
آنقدر فاسده و ذاتش پلیده
انکارت می کنه، ای وَلِی توئه؟
این بشر اینقدر، سیاه و تاریکه
آخرش ادعای خدایی می کنه
خداوند فرمود: چیزاتو جمع کن
هری از بهشت، دیگه غلط نکن
تو واسه من شدی به آدم شناس!
تعظیم نمی کنی، ملعونِ خناس
می بینی آدم، چه چیزی بشه
لیاقت داره، واسه جانشینی
گفت: رب العالمین، رُخصَت بِفَرما
به حُرمتِ همۀ، اون عبادتها
من ابلیستم، فرصتی بده بهم
تا رسوا کنم، نژاد آدم
من که به حُکمِ، ذاتت اسیرم
بذار مچ این پَست و رذل را بگیرم
تا ثابت کنم، این چقدر بده
قول و قرارش، به مویی بنده
خداوند فرمود:هر چند حقیری!
اجازه داری، بزشون رو بگیری
به آدم فرمود: تو صاحب شعوری
شیطان دشمنته، گولش نخوری
وسوسه نشی، بشه به دوستت
درپلک به زدنی ، می ره تو پوستت(جلدت)
بخور و بخواب با این ابن الطین(حوا، همسر آدم)
جانشینِ منی، در بهشتِ برین
تاکید اکید کرد، این بوتۀ گندم
نزدیکش نشوی، می ری جهنم
اگر یک دونه، گندم بخوری
والله به شدت، چوبش می خوری
شیطان گفت: مأمورِ، پروردگارم
می خواهم دمار، از نسلت درارم
واسه تو و حوا، دارم تو کاسه
تا باور کنید، جهنم راسته
واسه توئه فاسد، من تعظیم کنم؟
خوارت می کنم، با یه دونه گندم
یه روز رفت سراغ، آدم و حوا
پنهان شد پشت، دار و درخت ها
از دور نگاه شون کرد، دید هر دو مستند
گفت: دیگه وقتشه، به نحو احسن
بهشون گفت: خوشا بخت و طالع تان
بهشت رو زدند، پشتِ قبالۀ تان؟
آدم گفت: بله، مالکش منم
تا بی نهایت، به جز بوتۀ گندم
من پادشاهم، تمام این اقلیمم
خوردن این گندم، برام درد سر شده است
شیطان گفت: سرورِ کُلِ خلایقی
واسه خوردنِ گندم، فقط تو لایقی
اگه بخوریش، کلِ کائنات
می شن به ذره، می افتند به پاهات
آدم بهش گفت:نه، این چه کاری یه
خدا قرارداد ش، با من این بوده
حوا ساده بود، از شیطان پشتیبانی کرد
گفت: بخوریم، از این گندم یه دونه
با فریب شیطان و اصرار حوا
گندم رو خورد و لنگاش رفت روی هوا
بدنش باد کرد و شد به اندازۀ بشکه ایی
شیطان با چوب سوراخش کرد و شد به بدنامی!
شیطان گفت: آدم، برخیز پر ادا
خوار و خفیفت کردم، با حُکمِ خدا!
هرگز تو لیاقت، این مقام را نداری
تا روز قیامت، راحتی نداری
خداوند گفت:آدم، قولت مشروطه
بهشت جای تو نیست، جزایت هُبُوطه
با خندۀ تمسخرو داد و هوار، آدم اخراج شد
تشتِ رسوایی اش به صدا درآمد و عاقبتش شر شد
از آن مقام و بهشت برین
خدا برای توبه، انداختش توی زمین
فرمود: زندگی بکن، در کرۀ زمین
با کُد یمین و عرق جبین
همین نقطۀ، هبوط مقام
بیا برای توبه کردن، به بیت الحرام
برای اینکه جاشو، فراموش نکنی
سنگ چینش بکن، به شکل چهار گوش
امر خداوند بزرگ به حضرت خلیل(ع) امر نمود
دیوار کعبه را او بنا نهاد
کعبه را بنا کرد، برای نسل آدم
تا توبه کنند، انسان های پشیمان
از آن روز شیطان، در سه شیفت کاری
سوار آدمه، به خر سواری
سوارِآدمه، میره سرِ کار
پیاده نمی شه، حتی واسه ناهار
اگه سوار نشه، واسش میس کال (miss call)میندازیم
همه مون خرهای زاپاس اوئیم
هر کداممان را یه طور، میزاره سرِ کار
خواروخفیفمان کرده، نزدِ پروردگار
شیطان برای خدا تک خالِ آسه
دستش با خدا تویِ یک کاسه(است)
اگه در خرم آباد هستید دوشنبه ها ساعتی چهار تا شش در حوزه هنری روبروی اداره کل آموزش و پروش خیابان علوی جلسه شعر بومی هست بیا در خدمت هستیم
موفق باشید