.
( زینتِ پدر )
.
دُختِ حیدر خواهرِ ناموسِ دین
فخرِ نسوان آلِ هاشم را نگین
زینب است پرورده ی خیرالنسا
خطبه هایش در اِسارت آتشین
.
.
زینِ اَب ، زینت بوَد بر پنج تن
چون علی باشد به هنگامِ سخن
پاکیش والاتر از مریم بوَد
اُسوه باشد درحیا این شیرِ زن
.
.
نامِ زینب زنده کرده کربلا
کهنه کی گردد قیامِ نینوا
چون ابوفاضل علمداری نمود
سرنگون هرگز نشد خونین لِوا
.
.
در میانِ عاشقان عاشق ترین
در کلاسِ عشق او لایق ترین
مرغِ طوفانِ بلا بنتِ علی
در وفایش از همه صادق ترین
.
.
کوهِ عصمت در صبوری بی بدیل
رسمِ قربانی بیاموزد خلیل
خطبه اش پیچیده طومارِ یزید
شامیان از هیبتش گشته ذلیل
.
.
کُلِ عمرِ خود عزاداری نمود
بعدِ عاشورا علم داری نمود
شد مراقب بر اِمام ساجدین
او امامت را پرستاری نمود
.
.
نیم روزی پیر شد در کربلا
شد کمان آن قامتِ فخرُالنسا
عاشقانه گشته زوّارِ حسین
با پرو بالی شکسته چون هُما
.
.
سر به محمل زد که شد غرقِ به خون
گشته جاری خونِ سر شد لاله گون
رویِ خود آراست چون معشوقِ خود
جوهرش خونین بود این آزمون
.
.
ای قلم جانم به لب آمد دگر
هم تو گریانی و هم من نوحه گر
بغض آمد بسته شد راهِ گلو
سرخ شد اشکِ (حبیبت) درسحَر
.
.
........حبیب رضائی رازلیقی
.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قالب : قطعه
وزن : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
بحر : رمل مسدس محذوف
.
.
در کلاسِ عشق او لایق ترین
مرغِ طوفانِ بلا بنتِ علی
در وفایش از همه صادق ترین...........ماجور باشید استاد