جمعه ۲ آذر
وفادار عشق شعری از چکامه
از دفتر ققنوس نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲ آبان ۱۳۹۷ ۱۴:۴۱ شماره ثبت ۶۸۴۰۴
بازدید : ۵۷۹ | نظرات : ۱۷
|
|
خداوندا چه زجری میکشد احساسم وقتی میان انبوه نیازهایم اورا حلق آویز میکنم.خداوندا چه دردی میکشد قلبم وقتی در میان هیاهوی ناملایمات زندگی او را به سکوتی بی دلیل دعوت میکنم و میگویم هیس قلب شکسته که فریاد نمیزند.خداوندا چه جان سخت است ایمانم که بعد از دیدن بی وفایی های بسیار باز هم به خوب بودن انسانها ایمان دا رد.خداوندا چه بهاری دارد چهار فصل دلم که هنوز هم با شنیدن نامش نم نم باران دلم سیلی از خاطراتش را جاری میکند.
خداوندا چه مرد است حرفهای زنانه من در میان آماج دشمنان که میپرسند وفاداری یا خیر؟دستان من در صف قولهایم به نشان حاضر بودن بالا رفت و مردانگی را به مرد صفتان نشان داد وتا پایان کلاس زندگی همچنان حاضر خواهم بودحتی بدون یک روز غیبت.باشد که وفاداری نشان مرد بودن باشد نه هیبتداری.
|
|
نقدها و نظرات
|
تشکر | |
|
مرسی از شما دوست عزیز | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبرشما