جمعه ۲ آذر
دلنوشته : تظاهر/زخمی/خودآزار شعری از مژگان بختیاری (پرتو)
از دفتر حرف دل نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۷ ۰۲:۳۸ شماره ثبت ۶۷۹۴۴
بازدید : ۵۱۳ | نظرات : ۴
|
دفاتر شعر مژگان بختیاری (پرتو)
آخرین اشعار ناب مژگان بختیاری (پرتو)
|
تظاهر🌹
دنیا پر از آدم های به ظاهر خوب است!
در حالی که قربان صدقه ات می روند طناب دار تو را می بافند !
دوستت دارم هایشان از جنس هوا و هوس های پوشالی و زود گذر است !
تظاهر به عاشق بودن می کنند ولی ته دلشان عقده های گذشته را خالی می کنند !
و چقدر خطرناک اند این آدم ها !
دنیا را بد نساخته اند ؛ این شما آدم های به ظاهر عاشق هستید که دنیا را بد کرده اید !
احساس ناب آدم های پاک را نشانه نگیرید در تنهایی و خلوتشان دق می کنند ؛ لطفا از جنس خودتان انتخاب کنید !
#مژگان_بختیاری (پرتو)
_________________
زخمی🌹
همیشه از ابراز کردن احساساتم می ترسیدم !
دلم نمی خواست کسی را وابسته ی خودم کنم و یا وابسته ی کسی شوم !
از آدم ها فاصله می گرفتم می گفتند خیلی مغروری ؛
ولی در حقیقت نبودم !
من مستحق آرامش بودم !
دلم نمی خواست آرامشم خدشه دار بشود !
تنهایی را به شلوغی ها ترجیح می دادم و در هیاهوی غریب این مردم جایی نداشتم !
اشتباه من نبود ؛ اشتباهی انتخاب شده بودم برای کسی که درکی از عشق نداشت ؛ از جنس من نبود ؛ شعر را بلد نبود ؛ ادبیات را نمی شناخت !
زمان زیادی نگذشت زخمی ام کرد و رفت !
من ماندم و خروارها شعر غبار گرفته از جنس تنهایی نیمه شب های یک زن !
گذشته ام درد می کند ....!
لطفا نزدیک نشوید دست خودم نیست زخمی تان می کنم !
#مژگان_بختیاری (پرتو)
___________________________
خود آزار 🌹
دلم نمی خواست به غیر از من به کس دیگه نگاه کنه و یا حرف بزنه !
انقدر حسود شده بودم که می دونستم حسادتم اون رو هم اذیت می کنه !
در نبودش اشک می ریختم ولی فایده ای نداشت ؛
یه خود آزار واقعی شده بودم !
رفته رفته بیشتر عاشقش می شدم و اون بیشتر از من فاصله می گرفت و سرد می شد !
اون نباید می فهمید انقدر دیوونه وار می خوامش !
ولی من اهل پنهان کاری نبودم ....
بازیگر خوبی نبودم !
همه می فهمیدن من چمه!
نمی دونستم اشتباه از منه یا اون ؛
هرچی که بود از پایان یه رابطه خبر میداد !
رابطه ای که پایانش واسه ی من سخت تر بود
چون دیگه جواب پیام ها و تماس هامو نمی داد !
کاش می تونستم مثل اون بی تفاوت باشم ؛ کاش می تونستم دنیایی که باهاش تو رویاهام ساخته بودم رو خراب کنم !
اره من همیشه می ترسیدم از دستش بدم !
و راست میگن که از هرچی بترسی سرت میاد ؛ از دستش دادم به همین راحتی !
#مژگان_بختیاری (پرتو)
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دلنوشته هاي زيبايي بودند