شنبه ۳ آذر
نازگلم شعری از رسول قائمی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۷ ۱۲:۵۹ شماره ثبت ۶۷۶۰۲
بازدید : ۴۳۱ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب رسول قائمی
|
#نازگلم
اَر اِیی نازگِلُم نازی چِه دونی
کَمَرُم اِشکَهَسَه بی خُته هَم خُودونی
کَموتَربال گِرو رَه من حَیاطی
گُل کُونهَ دییِمِهِ وپی خُیاطِی
گَهپَلِش سیم سَنگینِه نونُم چه باسُم
بَلایی که سَرُم اُمَهَ خُومَم هَم اِیخاسُم
اِیخاسُم وبی گُلُم بِرَم وگُل گَشت
تا رَسیُم دُم حُونَشون گُلُم دَ وَرگَشت
قُربون یارُم بِرَم پَه چِتِه نِیسازی
شُو وروُز تُو بی آبِرُوم هی اِیکنی بازِی
#رسول_قائمی
|
نقدها و نظرات
|
ابجی این زبان لری هست به فارسی میکنم میزارم 🌷🌷💚 | |
|
#معنی اگر میخوام بیام پیشت نازگل من توچه میدونی کمرم شکسته بود خودت هم که میدونی
کبوترپروازکرد رفت توی حیاطی گل خودمو دیدم پای خیاطی
صحبت های گل واسم سنگین هست چکارکنم بلایی که به سرم اومده خودم میخواستم
میخواستم باگل خودم بروم به گل گشت یاسیروسفر تارسیدم درخونشون گلم دیگه برگشت نیومد قهرکرد
من قربونت برم چته بامن نمیسازی شبانه روز باابروی من میکنی بازی
| |
|
معنی اگر میخوام بیام پیشت نازگل من توچه میدونی کمرم شکسته بود خودت هم که میدونی
کبوترپروازکرد رفت توی حیاطی گل خودمو دیدم پای خیاطی
صحبت های گل واسم سنگین هست چکارکنم بلایی که به سرم اومده خودم میخواستم
میخواستم باگل خودم بروم به گل گشت یاسیروسفر تارسیدم درخونشون گلم دیگه برگشت نیومد قهرکرد
من قربونت برم چته بامن نمیسازی شبانه روز باابروی من میکنی بازی
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.