ساقی مباد میخانه ات بی باده و لعلِ روان
هرگز مبادا خُمره ات خالی ز خَمرِ ارغوان
ترنُمِ صُراحی ات نغمۀ بزمِ شاهدان
تبسمِ مینایِ مست در چشمِ غزال جاودان
ساقی بریز رطلِ مدام به شیوۀ بی خبران
تا سرکشم سبویِ مِی به عشقِ شاهِ اختران
امشب بده پیمانه ای از بادۀ تاکِ پیان*
با جامِ یاقوتِ مذاب روم به خوابِ پرنیان
ساقی برافروز قدحیِ بهرِ صبوحی**،آن چنان
سرمست و مدهوشم کند دخترِ رَز افسوس کنان
ساغری از شرابِ ناب بریز و آتشم نشان
لبریز نما پیاله ام بدونِ هیچ خط و نشان
ساقی مگر نوشینه ایی نوشین ز نوشِ دلبران
نوشین کند نوشین شبم، نوشین به نوشینی گران
با رندیِ رندانه ام من مست و رندم در نهان
رندانه رندی می کنم با پیرِ رندان جهان
*مستِ مست
** شرابی که صبح خورند
(، باده، لعل روان، خَمر، مدام ، یاقوت مذاب، باده تاک، دختر رَز، نوشینه) = شراب
(خمره، صراحی، مینا،چشم غزال، رطل، سبو، پیمانه، جام، قدح، ساغر، پیاله، نوشین)= ظرف شراب
بسیار زیبا و امید بخش بود