يکشنبه ۲۷ آبان
سیمرغ شعری از دیبا
از دفتر شعرناب نوع شعر افراغ اندیشه
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۷ ۲۳:۵۷ شماره ثبت ۶۷۱۹۰
بازدید : ۵۳۸ | نظرات : ۰
|
|
از پیچ و خم مویت
شوریده شبی آمد
از خندهی چشم تو
دل در تپشی افتاد
این برکهی جادویی
به سنگ به موج افتاد
با هر نفست ای جان
یک سیب به آب افتاد
تا برکه زِ موج افتاد
در آب تو را خواندم
در خویشتنِ خویشم
چرخیدم و بالیدم
تا چشم به چشم افتاد
مهرت به دلم افتاد
از یاس نگاهِ تو
یک ساقهی تَر چیدم
این برکهی رؤیای
دریا شد و خندیدم
در پهنهی افلاکم
تصویر رخت حک شد
یک سیب به آب افتاد
دل در تپشی افتاد
تصویر رُخت حک شد
هر چند که موج افتاد
از پیچ و خم مویت
شوریده شبی آمد
از خندهی چشم تو
دل در تپشی افتاد
این برکهی جادویی
به سنگ به موج افتاد
با هر نفست ای جان
یک سیب به آب افتاد
تا برکه زِ موج افتاد
در آب تو را خواندم
در خویشتنِ خویشم
چرخیدم و بالیدم
تا چشم به چشم افتاد
مهرت به دلم افتاد
از یاس نگاهِ تو
یک ساقهی تَر چیدم
این برکهی رؤیای
دریا شد و خندیدم
در پهنهی افلاکم
تصویر رخت حک شد
یک سیب به آب افتاد
دل در تپشی افتاد
تصویر رُخت حک شد
هر چند که موج افتاد
|