يکشنبه ۲۷ آبان
فقر شعری از اختر مراد
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۷ ۱۴:۴۹ شماره ثبت ۶۷۰۵۶
بازدید : ۸۵۴ | نظرات : ۳۹
|
آخرین اشعار ناب اختر مراد
|
مرد خسته
در ظلمات خجلت پوش زمستانی سرد
از در بر رسید
با دستانی تهی و شرمسار
در شبی که قلبش
آماج نگاه شلاق زنِ همسرش بود
تا نواله ای از بقچه اش،
یا که نان پاره ای شاید،
و کودکی که دزدانه
با نگاهش زاری جانش را
فریاد می زد.
در شب تلخ
دختر زیبا
از در برون شد
تا شاید خجلت پدر را مرهمی،
با چشمان بسته
پا در قربانگاه نامقدس نهاد
و ضربه های کوبنده عقده های فروخورده مرد سرد
ضربان قلب سرخ کوچکش را سرعت بخشید
در کابوسی که در شب های تب های داغ می دید
و بکارتی که قربانی خجلت پدر شد
تا توان فقر را بیازماید.
در کوچه های پیچ پیچ این رباط خشک
جان خسته اش
آماج پیکان نگاه بی هویت مردان هرزه بود،
خسته از در بر رسید
دختر زیبا
با قلبی نیم جویده در دوراهی
احساس سهمگین شرمساری
و غرور شعفناک پیروزی
نگاهی به پدر انداخت
و لبخند تلخش را به سوی او
پرتاب کرد
دختر زیبا
تا شاید خجلت پدر را مرهمی.
در کنج تاریکِ خانه نمور
در اندیشه توانِ فقر صادق
که او و همگان را
چگونه از عرش شعله
به فرش خاکستر
کشید.
|
نقدها و نظرات
|
سپاس | |
|
عرض ادب استاد بزرگوار بسیار خوشحال شدم از حضور گرم شما بختیار باشین | |
|
با درود با لاپوشانی چیزی درست نمیشه، شعر باید از کف خیابون بیاد بیرون شاعر باید فریاد زجر جامعه ش باشه وگرنه قدما به اندازه کافی از عشق و عاشقی و جام می و گیسوی یار و خال لب گفتند | |
|
عرض ادب جناب عاشق بنده به هیچ عنوان قصد بزرگنمایی این مطلب رو نداشته و ندارم و تنها به عنوان واقعیت موجود جامعه به آن پرداخته ام، و اما به نظر بنده جامعه ما با قلموی قدرتمند حکومت رنگ و بوی دین گرفته، نه به صورت واقعی، که شما چنین نظری رو در مورد اون بیان میکنید. | |
|
پرداختن به بحث سیاسی در این سایت ممنوع میباشد | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.