يکشنبه ۴ آذر
درد دل شعری از میثاق بهنامی
از دفتر حرف بی حساب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۷ ۱۰:۱۰ شماره ثبت ۶۶۷۴۷
بازدید : ۴۳۸ | نظرات : ۱
|
آخرین اشعار ناب میثاق بهنامی
|
با خود شعر درد و دل بکنی
و خود شعر زخمیت بکند
یعنی آرامشت دهد گاهی
گاهی اما روانیت بکند...
چه کند عاشق روانی تو
چند رکعت تو را نیت بکند؟
که نترسد پس از نوشتن تو!
بعدت!احساس امنیت بکند
...
همه گفتند و من نفهمیدم
که سرم را به باد خواهم داد
این منم... من،که شعر میگویم
و جهان را نجات خواهم داد!!!
باز در من قطاری از کلمات
با کمی احتیاط راه افتاد!!!
...
داغ یک روز خوب تووی دلم
مانده و اضطراب توی سرم
بال هم داشتم...شکستندش!
تا به سوی نجات خود بپرم!
.
وقتی از ما به نام"استقلال"...
وقتی از ما به نام"پیروزی"...
بازی توده هاست"آزادی" !!
چاره ای نیست جز سیه روزی
وطنم را به فا... دین دادند!!!!
با دوتا ژست نسلِ امروزی!
.
سر من هیچ... جان من هم هیچ
همه ی زندگی من هم هیچ!
زنده ام ،مرده ام ...، نمیدانم
گیجِ گیجم شدید... گیجم گیییییج
دردهای مزخرفی دارم
و به غیر از سکوت...مرحم نیست!!!
.
#میثاق_ب
#شعر
#گیجم_گیج
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
موثر و زیباست