سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
درودبرشما
عاشقانه ای زیبا وبااحساس بود
اما شعرنیمایی نبود شایدم قالب رااشتباهی زده اید
و بیشترهم شبیه دلنوشته است والبته این دلنوشته می توانست زیباترازاین هم باشدوبه شعر نزدیکتر
خوب شروع کردید ارتباط معنایی جمله هاتون خوبه اما یه چیزی باعث میشه که اززیبایی شعرتون کاسته شه واون تکراربیش ازحد کلمه ی چشم وچشمانه که خیلی زیاد شده تکرار بی حد کلمات درهرنوشته ای زیاد جالب نیست حتی دلنوشته
بنداول شعرتون زیباست وخودش یه شعرکامل وپرمعناست وبقیه هم تعریف ازچشمهای یاره من اگه ویرایشش کنم اینگونه ویرایشش می کنم شعرتونو
مُژگانت آسِمان چشمانت
وچشمانت دریایی است مواج
که کِشتی شکسته ام را در خود می پیچد...
تا اینجا خووب بود وگفتم که یه شعر کوتاه و کامله اما بقیه راباید کمی ویرایش کنید گرچه که تصویرخاصی نداره ودرواقع تقریبا توضیحاتی عاشقانه بیش نیست!
بقیه اش راهم میشود کوتاه ترکرد
مرا در خود غرق نمود
خوشحالی؟...
حَدَقه چشمت حفره گرداب ست
که مرا در بند کشیده است...
رنگدانه هایش آبی تر از دریا
سرخ تر از غروب خورشید
وسبز تر از جنگل موهایت..
نه ساحل دارد و نه جزیره
که گِل نشینش باشم...
بازهم چشم تو...
این بندش اضافی بود
اشک هایت ماهی می شوند
آنجا که صیادت من باشم...
وقتی که می گی که کشتی شکسته اش رادرهم پیچیدی وغرقش شدی دیگه صیاد نیستی که ماهی های که استعاره ازاشک است راصید کنی
چندتاازچشمها هم اضافی بود که حذف کردم
البته این نظرمن بود وببخشید جسارتم رو
موفق باشید برادرخوبم