يکشنبه ۴ آذر
|
دفاتر شعر صدرالدین انصاری زاده
آخرین اشعار ناب صدرالدین انصاری زاده
|
بهار هار باز اوها
شکوفه می دهد از دست
به دامن خرامان آهو
پیکسل ها چرخان چرخان به هوای تو می ریزند
مثل تصویر فول اچ دی با کیفیت بالا تر از ابر
از دویدن اسب های باران بر صخره
اگر راست می گویی با تکه ای از ماه طلسمم کن
که کبوتر نباشم در آغوشت
وقتی آسمان رویا را شکسته می نویسی
چه کسی است که زیر آوار می شکند ؟!
تلفظم کن
با لب هایت اسلش بزن مرا
آ /
وار/
او/
وار/
ای/
وار/
/ دریچه ای از بهشت را می توان توی دست گرفت و طوری چلاند
که فشردن آینه ای در دست
گیلاس بچکاند از خاطره
فرارم کن به الماس
سرقتم بده زمرد
دستگیرم باش میان رویا با دست بندهایی
از یاقوت و یا نور، یا قوهایی که به دریاچه چشمهایت بر می گردند
هنگامی که می درخشد ماه
در کبریت زبر پیراهنش
انگار که آلو از آلوده به مه بودن بروید در ترازو
کمی برقص برای بلد نیستن های تنت
کمی برقص
به ماه بگو در سرداب تنت صورت نشوید
زکام ام از این کام
کامی که فقط
آغاز لب های کامیون باشد و کامپوزیت
بهار را از سمت دیگر صورتت صدا کن
وقتی باد را شانه می کنی
وقتی مهتاب را
من تاب بر الاکلنگ خاطرات کودکی نشستن را ندارم
دلم هزار راه برود
بر جاده ی ابریشم لباس های شاهزاده ای که در رواق نیست
افسانه ها به پایان رسیده اند
از سمت افسانه های به پایان رسیده
و چه کسی می داند پایان
انتهای مسیر کدام میوه است
لیموی لمیده در کدام دست ؟!
دستت را بکش !
تا امتداد پاشنه
هیچ جای این متن برای بساوایی نیست
سرما تلنگر صدا را لمس کرده
همین که گذاشته ام سکوت قله را از سوی چشم ابرها بخوانید هنر کردم
وگرنه
یخ
طلای کشیده بر دریاچه ای نقره ای نیست
که هنگام پاتیناژ
دور قصر خیال
با تمام ستون ها و مردمک هایت فرو بروی
و از آن سوی متن برویی به جهانی دیگر
نه
تو این سو نشسته ای
همین سو
کنار مبل ، روی فرش یا ..
در انتظار اسبی که
با برش های کاملا مرغوب
از ابرهای قطعا تراشیده نمی شود
فرود نمی آید از پنجره
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر نگاه زیبای شما بر این اشعار. شادکام و پوینده. سپاس | |
|
بسیار سپاسگزارم از نظر لطف شما. پیروز و پرفروغ باشید | |
|
امیدبخشی نگاه لطف دوستان را سپاس. | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبرشما
بسیارزیباوسرشارازتصاویر