انزوا

درود بزرگوار
جالب و زیباست

درودبرشما
بسیارعالی

از قیدِ استهلاکِ بی انجام

سلام جناب زرتاب عزیز
حقیقتا تاثیرگذار بود

شعری که دغدغه دارد،مخاطب را هم به فکر می اندازد،تعهد در قلم را باید در صفحه شما جست نه آنان که تفنگ فکرشان تا محدوده ی تبریک تولد واینها برد دارد.
ممنونم که خلق میکنید و ممنونم که به اشتراک میگذارید.

سلام و ارادت
خداقوت و دستمریزاد
عزت زیاد
⚘⚘⚘

بسیار زیبا شاعر

استاد
زرتاب عزیز
شعری زیبا و معنا گرا
دستمریزاد
باران هم می رسد از را اگر چه با کمی تاخیر...
غم نباید خورد
متشکرم
سلام

درود بر شما استاد گرامی
سروده ای با محتوای اجتماعی سرودید
احسنت بسیار عالی

و من آن روز را منتظرم سخت

درودها جناب زرتاب بزرگوار
ما همیشه منتظریم. منتظر آشتی آدمها که تمام شود سیاهی ها خاکستری ها که رنگ بپاشند به این همه زشتی که باز کودک شویم بی دغدغه فردا که نکند کودک همسایه خواب نان ببیند و ما نانش را آجر کرده باشیم که نکند آجرمان بشکند سر بیگناهی را که نکند گناهانمان آنقدر زیاد شود که شیطان شویم و آدمیت هیچ ....

ممنون که می نویسید استاد. لابلای این همه سیاهی سپید قلم زدید و سپاس