شنبه ۳ آذر
|
دفاتر شعر مژگان بختیاری (پرتو)
آخرین اشعار ناب مژگان بختیاری (پرتو)
|
آرام جان خسته ام سلام!
مدت مدیدی است که سراغی از عاشق دلسوخته ات نمیگیری!
یادم می آید زمانی آسمان را به زمین میدوختی اگه لحظه ای از من غافل میشدی!
درک میکنم در دنیای پر زرق و برق ومدرن و با پیشرفت تکنولوژی،
امروزه هرچیز جدیدی نسبت به قبلی برتری دارد!
نمیگویم خسته ام....
آخر عاشق که خسته نمیشود...!
میگویم بیتابم...
بیقرارم....
تاب دوریت را ندارم!
من از بی توجهی متنفرم....
و از بی تفاوتی متنفر تر....
روزها به سرعت برق و باد درگذرند...
من مانده ام و حسرت و یک گلو و قبیله ی بغض ها که با نیزه های سربه فلک کشیده شان گلویم را نشانه گرفته اند...
نمیگویم بمان....!
نمیگویم بیا...!
نمیگویم بخواه...!
نمیگویم بفهم...!
آخر فعل عشق که امری نیست!!!!
میگویم دلم گرفته است....
از بی خیالی ات!
از بودن های سرد و از نبودن های داغت!
چه زود تب عشقت فروکش کرد!
چه زود کنار گذاشته شدم !
تویی که قسم راستت اسم من بود...
تویی که عطر مرا میزدی به پیراهنت تا هر لحظه مرا استشمام کنی...
چه زود برایت عادی شدم !
خودت همیشه میگفتی مگر آدم چندبار عاشق میشود!؟
نگو که عاشقم بودی نگو....!!!!
#مژگان_بختیاری (پرتو)
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام مهربانوی عزیزم
بسیارزیبا وبااحساس بود
عاشق همیشه تنهاست!