قرآن علیه قرآن

درود بزرگوار
بجا و زیباست

شد تازه زمانه و ... ولی بود انگار
این شیوه‌ی ننگین و‌ سیاهِ سفیان
آن‌ رویه که ظاهرش بباشد عالی
آزاد ، ولی باطن ِ او در زندان
ظاهر که پُر از روشن و باشد پررنگ
تاریک بُوَد رنگ ندارد پنهان
دوران شده دورانِ ابوسفیان ها
دادند همه دست به دست ِ شیطان
یک روز به سرنیزه سرِ مولا را
روزِ دگرش نوبت ِ برگ ِ قرآن
می کرد مرورِ آیه ها از قرآن
بالا برد انگار علیه ِ انسان
از دشمنی اش شاد چه بود آخر او ؟ (عفریت کلمه ی نامناسبی ست به نظرم لطفا بکار نبریم در هیچ شرایطی )
خنده‌به لبش‌زد به هرآن دم شیطان
کف می زد و انگار از او شاد‌ان بود
افسوس خدا در نظرِ او پنهان
آیا چو فروشنده که در نزدش‌بود
چیزی به جز از عالم ِ زشت ِ خسران؟
پنداشت که آزاد بُوَد با این طرز
بودش به اسیری نظر ِ (نامردان)
وَالله که روزی بشود سر بر زیر
شرمنده ازین کارِ درونش پنهان
((گمنام))

سلام ارجمند برادرم
اعتراضیه ای عالی سرودید با تلمیحاتی بجا و گویا مرحبا لیکن او هم بچه ی این سرزمین است اگرچه فریب خورده ی برخی سیّاسِ خارجی گشته این دختر ولی بالاخره دختر این سرزمین است و این نوشته ی شما ناخود اگاه مرا یادِ ماجرایی واقعی میاندازد که سه مردِ غیور از ایران در جنگِ بعثی های عراقی برای جنازه ی مُرده ی زنی از ایران جانشان را از دست دادند و شهید شدند و خونِ خود را نثار کردند تا او را نجات دهند ؛ اگرچه ان زن مُرده بود ولی آبروی این سرزمین را اندیشه ای فراسوی لازم است .

ان شاء الله که ایشان هم توبه کنند و نزد یگانه خدای داور بخشوده و عاقبت بخیر گردند.

الُلُهّمُ إنَك تّرًى مُا لُا نَرًى ؤٌتّعّلُمُ مُا لُا نَعّلُمُ فُاكفُنَا شَرً مُافُيّ الُغًيّبُ... اللهم اِجعَل عواقبنا بخیر برحمتک یا عزیز الغفّار
الهی آمین

سلام و عرض ادب بزرگوار
بسیار بجا ، تامل برانگیز و زیبا بود