چهارشنبه ۱۹ دی
نخستین ملمع (عروضی) فارسی- انگلیسی شعری از محمدعلی رضاپور(مهدی)
از دفتر سفیر شعر فارسی نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۶ ۲۱:۴۳ شماره ثبت ۶۲۵۵۸
بازدید : ۱۰۹۲ | نظرات : ۲۲
|
دفاتر شعر محمدعلی رضاپور(مهدی)
آخرین اشعار ناب محمدعلی رضاپور(مهدی)
|
ابتکار در شعر پارسی انگليسی
شما عبارت "شعر ی که می آید٬ به گمانم ..." را انتخاب کرده اید ٬ جستجو در فرهنگ لغت برای یک کلمه انجام می شود و لطفا یک کلمه را فقط انتخاب
نمائيد.
شعر ی که می آید٬ به گمانم نخستين شعر دو زبانه¬ی فارسی ـ انگليسی بر وزن عروضی¬ست. این شعر را در آذر ماه 1377 یعنی در سنّ بيست و دو
سالگی سرودم و در اردیبهشت 1390 مورد بازبينی و تغييراتی قرار دادم. وزن این شعر٬ دوری¬ست؛ یعنی٬ در هر مصراع٬ دو نيم مصراع هم¬وزن وجود دارد.
شيوه¬ی قافيه¬بندی در برخی ابيات این شعر٬ از نوع قافيه¬بندی درونی¬ست و حتّی گاهی٬ واژه¬ای از انگليسی و واژه¬ای از فارسی قافيه را
ساخته¬اند؛ یعنی٬ جملات انگليسی این شعر در وزن و قافيه با جملات فارسی در هماهنگی¬اند:
نام شعر: عشق تو٬ قالب: غزل٬ وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن.
با خودروی اشعار خود در جاده¬ی عشق توام
در تونل تاریک غم٬ نوراده¬ی عشق توام
عشق توام ره می¬شود. عشق توام ره می¬برد
عشق توام ره می¬زند. در جاده¬ی عشق توام
بی¬خود چو می¬باید که شد٬ با خود نمی¬گویم ز خود
او خود بپرسد خود به خود. آباده¬ی عشق توام
:I want to become ready./ For you the soul and the body/. as I've announced you already
آماده¬ی عشق توام
/.We like and love each other./ That ugly foe can't be bother./ kinder you are than my mother
پرورده¬ی عشق توام
/Each endless goodness for us./ Minus – grief and joy – plus
سرمست: دل. سر: بی هراس آورده¬ی عشق توام
/:A nice day! Let me pray!/ Take care please! I want to say
ساقی! بياور جام می! همباده¬ی عشق توام
/It's the holy wine. Yes, it is./ I want a lot of it, please
نازی بریز و باده نيز افتاده¬ی عشق توام
/You're my less and extra./ It means: my each idea
سر٬ داده¬ام عشق تو را سر داده¬ی عشق توام
/ You're my beginning and the end./ 'my heart's trend' I want to send/ to give you my love, my friend
بَر داده¬ی عشق توام
/?This long river's a bad damage./ Is there over it a bridge
بااشک –اشکِ چشمِ گيج اِستاده¬ی عشق توام
در جاده¬ی آشوب تو قربانِ سيرِ خوبِ تو
مدهوشِ عطرِ دلکشِ سجّاده¬ی عشقِ توام
/You said to me, "I'm dangerous." /Your candy word is delicious
مشکل نمی گيرد دلم دلساده¬ی عشق توام
در جاده¬ی عشق توام. آماده¬ی عشق توام
جامی بده جانا! که جان بنهاده¬ی عشق توام.
نام شعر: دگر مست¬ام٬ قالب: غزل٬ وزن: مفاعيلن مفاعيلن مفاعيلن مفاعيلن
دگر دل رفته از دستم. دگر مست¬ام. دگر مست¬ام
کجا هستی؟ کجا هستم؟ گمان با دوست پيوستم
من از عشق تو می¬ترسم. بترسان عشق من! ترسم
بده از عشق خود درسم اگرچه همچنان مست¬ام
خداوندا! خداوندا! نگه¬دار این دل شيدا
چه خواهد شد؟ چه خواهد شد؟ نپرس از من که سرمست¬ام
/!That is a favour of you, sir
/!A magic labour of you, sir
/!Look at the neighbour of you, sir
بدم. پيش تو بنشستم
/Where are you? In the heart I know
/Again you'll win the heart I know
/You will begin the heart I know
بده جام جمی٬ دستم
:
رر
- ار
در
ر-ا
2018/28/1
http://shereno.com/46544/53016/425296.html 2/2
/The love may not be short at all
/There is not a resort at all
/The law? oh, no; The court? at all
چه غم؟ بر دوست٬ دل بستم
/A deep pool', terrific! I dove
/ Or I am a returning dove
/"Who are you, sir? " I am the love
به دست دوست٬ پا بست¬ام
بده کامی بده جامی٬ بَرَد هوش و بَرَد خامی
بَرَد این نيستی٬ یکسر. دهد مستی. کند هستم
اگر زارم٬ اگر ناب¬ام٬ اگر بيدار اگر خواب¬ام
تو را خواهم. تو را خواهم. به عشقت جاودان هستم.
|
|
نقدها و نظرات
|
بله درست فرمودید البته این اثر در سال 1377 سروده شده و با سبک امروزین این جانب، تفاوت های زیادی دارد. سبک امروزینم مثلا در اشعاری که در قالب جدید سروش سرایش شده، دیده می شود. خوشحال می شوم اگر نظر خود را درباره ی قالب نوین سروش هم بفرمایید. | |
|
قالب نوین سروش بیستم دی ماه هزار و سیصد و نود و شش، به قالبی شعری به نام سه گام راه یافتم و در همان روز، اشعاری به آن سرودم و کمی بعد در فضای اینترنتی منتشر کردم و هشت روز پس از آفرینش قالب سه گام فهمیدم که چندسال پیش، قالبی به نام سه گانی با شباهت هایی کلی به سه گامی که معرفی کرده بودم، عرضه و معرفی شده وحتی طرفداران نسبتا زیادی هم پیدا کرده بود. پس از آشنایی با قالب سه گانی، سه گام خود را به سروش تغییر نام دادم تا تداخل اسمی نداشته باشند. سپس درباره ی قالب سه گانی مطالعه کرده، سعی نمودم موارد تفاوت و تشابه میان سه گانی و سه گام را پیدا کنم. نتیجه، این شد که سه گانی را قالبی عام تر یافتم؛ اما امتیازات ویژه ای در شیوه ی سه گام بود که آن را بعنوان جلوه ای پیشرفته تر درون قالب سه گانی یا بعنوان قالبی نیمه مستقل تبیین می کرد . سپس آن شیوه را چند بار ویرایش نمودم تا بتواند علاوه بر خاص بودن، بعنوان قالبی مستقل و سرانجام، جامع قالب های سه گانی، پریسکه، رباعی و دوبیتی مطرح باشد و این چارچوب نوین را که در یکم بهمن هزار و سیصد و نود وشش به ابَرسرزمین سرایش پارسی پای نهاد، سروش نامیدم . برخی از تفاوت های قالب سروش در مقایسه با قالب سه گانی عبارت است از: داشتن وزنی ویژه، ترجیحِ تأکیدی به قافیه نداشتنِ مصراع پایانی برای ضربه ی پایانیِ بهتر، قابلیتِ از سه تا بیش از پنج لَختی بودن، قابلیت بیش تر برای پردازشِ هنری ترِ محتوا مثلا در استفاده از تنوعات (که این ویژگی را مدیون وزن ویژه و شیوه ی قافیه بندی و تعداد لَخت ها و نوع نگاه خود می باشد)، و سرانجام، حد وسط و واسطه بودن میان قالب های کوتاه محبوبی به نام های رباعی، دوبیتی، سه گانی و پریسکه؛ بطوری که مثلا سروش از طرفی به مانند رباعی و دوبیتی، از وزنی ویژه و قابلیت چهارمصراعی بودن برخوردار است و از طرف دیگر با تأکید بر کوبش پایانی، امکان عرضه ی شعر بصورت نو علاوه بر سنتی و همچنین امکان سه مصراعی و سه لَختی بودن به سه گانی و پریسکه، شباهت دارد و در نتیجه، واسطه ی ارتباط بین این دو قالب نوین با آن دو قالب کهن است. و اما طبق آنچه سه گانی پردازان بازگو کرده اند، سه گانی هم در پیدایش خود، به شعر کهن، نظر داشته و از مسیر خسروانی و نوخسروانی، گذشته است؛ چون اشعار خسروانی که سه مصراعی و با الزام قافیه مندی مصراع های اول و سوم بود، در ادبیات ایران باستان، جایگاهی داشت و پس از گسترش عروضی سرایی و قالب های همراه با آن به فراموشی سپرده شد و دوباره در چنددهه ی گذشته به همت مرحوم اخوان ثالث و بعنوان شعر نوخسروانی احیا شد؛ اما با توجه به نفوذ سبک نیمایی و شیوه های پس از آن، این کار مرحوم اخوان، چندان بازتابی نداشت و سپس در سال های اخیر، قالب هایی به نام پریسکه و سه گانی ساخته و پرداخته شد . در مقایسه ی این دو قالب اخیر با یکدیگر حتما مشخص شدنِ قالب پیشگام، فوایدی خواهد داشت . | |
|
1- مستِ آواز، قایقِ موتوری (خوانش دیگر: مستِ آوازِ قایقِ موتوری) دل به دریا زدَه ست قایقباز باز، دل، غرقِ آزِ موجنواز (خوانش دیگر: باز، دل، غرقِ آز، موجنواز) راز در راز ساحلِ سرد، قایقِ خاموش. 2- غنچه ای بود زاده ی گل سرخ گل سرخی که زود پرپر شد غنچه هم گل که شد، تغزّل شد رهسپارِ ترانه ی پدرش. 3- کوه ها امتدادِ بودنِ توست دشت، امضای جان سرودنِ توست نیستیّ و وطن هستی اش وقف در ستودنِ توست جاودانه شکوه- روحِ بلند! 4- در زمین، ساده گام، ساده مرام برزبانِ فرشته، نامش کام آی! چشمانِ خامِ هوش حرام! این قَدَر ساده اش گمان نکنید! 5- بادباک رَوِش، سبکبال ام موج مجنون، غزال افعال ام خوش به حالم! وصال اقبال ام پرِ سیمرغ در هوا می خواند. 6- نام کوتوله، نردبان می خواست شعر بی وزن، آستان می خواست مورچه، عمر جاودان می خواست با سیاست، عجیب گشت عجین. 7- تاک تا شد، به جرمِ پاکی مُرد ایستاد. اوفتاد. خاکی مُرد مردِ خاکی به دردناکی مُرد زنده ی جاودان، غریبِ زمان. 8- ببر مازندران، شکوهش را هیبتِ آرمان شکوهش را یورشِ بی کران شکوهش را باز در بیشه ی جهان آورد. 9- ماه، راهِ نگاه، آه، پناه حال، تسبیح، اشک، عشق، گواه باز، آواز. باز، راز و نیاز . 10- آسمانی عقاب، زخمی شد شعله از التهاب، زخمی شد در غروب، آفتاب، زخمی شد ناجوانمرد تیر شعله! چرا؟! 11- جنگل سبز، جنگ- جنگی شد تبر اندیشه و تفنگی شد خاطرِ سبز، سرخ شد در تیر . 12- لحظه ای ماند و تا همیشه گذشت دل به تاراج بُرد و بازنگشت درد شد سرگذشت نگُذشت عشق، سلطانِ عالمِ درد است . 13- غزلی بود و در زمین می گشت درپیِ بیتِ بی قرین می گشت گشت و می گشت و این چنین می گشت آسمانی که گشت، فهمیدیم. 14- همسر از شیلی شوهر از یونان دختر از لیبی پسر از تایوان خانه شان باصفا، پر از فرهنگ . 15- زنگ ناقوس و جلوه ی فانوس بندری همنشینِ اقیانوس کشتیِ دل به سینه اش مأنوس نیست رؤیا؟! چقدر رؤیایی ست!
| |
|
اشعاری در قالب جدید سروش را ملاحظه فرمودید. | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام
به جمع ماخوش آمدید