بار دگر به دیدار آن یار آشنا می روم
دل بریده از جهان آزاد و رها می روم
زین همه جور وجفا از زمین فراریم
به پابوسی مظهر مهر و وفا می روم
وقت سفر، دست ها خالی دل پر امید
یک دنیا درد وغم به امید شفا می روم
می روم از آن گلزارپر گل گلی بر چینم
به یادت موکب به موکب با صفا می روم
مسافرم کز کاروان عشق جا مانده ام
با پای پیاده ذکر بر لب تا نینوا می روم
یاران حرم بر سرگلدسته ها غرق خون
به قصد نماز حاجت تا حشر بر پا میروم
فریاد بر لبم ناله هایم از عجز نیست
بوسه بردستان ، خاک مطلا می روم
با ملایک هم رهم سینه مالامال عشق
بحر معراج حسین بر عرش اعلا می روم
نامه دلدادگان را بر سینه ام جا دادهام
طومار خون بر سر سجاده به امضا میروم
من تربیت یافته درس مکتب ولایتیم
عاشقانه در رکاب آل طاها می روم
دیده ام شهادت یاران بر چشم خود
پیاده به سوگ سر بریده از قفا می روم
داغ حسین شراره غم میزند بر دلم
اینک لبیک با عرشیان به غوغا می روم