سلام
با عرض ادب به دوستان و شاعر عزیز این شعر
گویش و تفکر هر دو اختیاری است که فرد ازاد است انرا انتخاب کند در سروده ی خود . دلیل انتشار یک سروده گاهی به قول دوستمان اقای صادقی دلی است و گاهی قصد نفوذ در اذهان را داریم که ان هم درون مرزی میشود و برون مرزی.
باید دانست که شاعر نیاز به چه داشته است.
گاهی دکمه ی ارسال من را تا شهرم میبرد و گاهی تا پشت مرز هایم و گاهی تا سراسر جهان و وقت هایی میبردم به بهشت.
حافظ اگر میخواست اثرش بر ذهن ادمیان نفوذ کند کلامش هیچ وقت رنگ و بوی الهی نمیگرفت
شاید نباید گفت که قصد حافظ صحبت کردن همانند هم دورانش بوده ه باید گفت چنان صحبت کرد که هم دورانش و نسل های بعد او هم مثل او صحبت کردند
یعنی یک گویش شعری را به وجود اورد.
از بحث دوستان چنین فهمیدم که
من اگر به زبان گذشتگان علاقه داشته باشم شعرم به دل این افراد مینشیند و اگر امروزی بگویم شعرم به دل افرادی مینشیند که در این نوع گویش مطالعه میکنند
اگر میخواهم هر دو را راضی کنم باید کنار گویش صنعت و فکر را هم چاشنی کنم که اگر در نوع گویش کمی شعرم در ذهن کسی میلنگد با صنعت شعرم او را به خواندن ترغیب کنم.
و هزاران باید های دیگر
حتما که همه ی دوستان از اقای صادقی تا رمضانی و دوست خوبم سینا درست میگویند
بایزید سالها به زبان خدا شعر گفت ...یعنی سکوت کرد
حافظ زمینی و اسمانی را به دوخت
شاعری در حبس بهترین حبسیه ها را گفت و ....
فکر کنم باید دید که شهعر در سرودن چه برد و هدفی را نشانه گرفته و چه میزان دوست دارد شعرش نفوذ کند در منزل یا محل یا شهر یا کشور.......یا خدا
ببخشید که نوشتم