156- رفتارُود -1396/8/15
در خلوتِ پاییزِ بی پایانِ "زرداسرد" (سرمای زرد)
غار می زد
کلاغِ جوان
روی درختانِ ارغوانی باغِ "سرداباد" (باد سرد)
عبور می کرد
زاغچه ای شتابان
تنهایی خلوتِ او را
با خطوطِ سیاه و سفید
کبود و "برجادرد" (درد ماندگار)
گشوده
پنجره ای در حاشیه خلوتِ باغ
به تماشا نشسته زنی
در حسرتِ شدن
عبور لحظه های سردِ بودن را
بی وقفه "بادابُود" (بودنِ ناپایدار )
زیر و رو می کرد
کودکِ مدرسه
انتهای باغ
برگ های باران زده را
در جستجوی یک دو سه گردوی "پاکاپوک" (پوک پاک شده)
روزی کمی تیره کمی هم دور
آن کودکِ محجوبِ دیروزی
در انتهای باغِ پاییزی
آرام و در حسرت
شاید که من بودم
زرتابِ ناداری و بی تابی و خاموشی
فرزندِ کار و کوچه و دفتر
غمگین و "خشکااشک" (اشک خشکیده)
اینک
در جستجوی شعر های نابِ امروزی
هر لحظه می کاوم
من انتهای باغِ رنگارنگِ هستی را
همواره "شادابرگ" (همچون برگ های شاداب)
دنبالِ هر واژه
بی وقفه می تازم
در تندبادِ وحشتِ کولاکِ حافظه
چالاک و "رفتارُود" (همواره جاری)
#حسین_زرتاب
پانوشت :کلمات ترکیبی که معنی آنها را داخل پرانتز و جلو همان واژه نوشته ام
ابداع خودم هستند اگر ایرادی از نظر دستوری یا معانی به آنها وارد است
لطفا از بیان آنها دریغ نفرمایید
ممنون
جالب و زیباست
جسارتا کلمات ابداعی برای عموم نامانوس نیستند؟