جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر محمد ترکمان(پژواره)
آخرین اشعار ناب محمد ترکمان(پژواره)
|
گیتی می دانست اگر تکه تکهُ
هر تکه را " خدایی " غصب می کند و
بر ما خدایی؛ به - دنیا - نمی آمد !
.
.
.
آزرده ام !
از جهانِ بی رگ،
با بینی آویخته
از برج های برهنه و
گردن شکسته !
از جاده های باریک،
از پایانه های تاریک
از داد های بادکنکی
و باد های سرخی
که شعله آبی فانوسم را
ناجوانمردانه نفس می کشند !
- دار - " سحری " به آخر می رسد
" همه " از خواب بر خواهیم خاست !
دیگر آن گاه - هیچ - کلنگ و
بیلی قادر به مرز بندی اش نیست !
نه مشت، نه لگد
نه سیلی " پیلی " که نیلی ام کند !
______
پ. ن:
مگر ما هم خدا " آدم " نبودیم؟
چو مادر زاد ما را " خم " نبودیم !
|
نقدها و نظرات
|
... سلام ضمن سپاس آوردن حروف مد نظر سرکار تعمدی است و از روی شدت ناراحتی و خشم، در صورتی اگر به همین نگاره در آن - نازآباد - نگاه کنید خبری از این حروف ربط و اصطلاحا زاید نیست. درضمن از همه دوستان حاضر نیز ممنونم و مرهون دل شان...
من حروف اضافه را تمام، به سبکی تازه با نام ناسزا شنیده ام !
پ.....
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
آزرده ام !
از جهانِ بی رگ،
با بینی آویخته
از برج های برهنه و
گردن شکسته !
از جاده های باریک،
از پایانه های تاریک
از داد های بادکنکی
و باد های سرخی
که شعله آبی فانوسم را
ناجوانمردانه نفس می کشند !
هزاران درود براستادزیباکلام انجمن ناب
بسیار عالی مثل همیشه
لذت بردم ازرقص قلمتان استادبزرگوارم
ماناباشید