يکشنبه ۲۷ آبان
و باد، همچنان ميوزد... شعری از ائلمان چمن قارا
از دفتر شاید شعر نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۶ ۱۲:۵۱ شماره ثبت ۵۹۹۶۹
بازدید : ۳۸۳ | نظرات : ۱۲
|
دفاتر شعر ائلمان چمن قارا
آخرین اشعار ناب ائلمان چمن قارا
|
کرخت و
سرد،
به رنگ مرگ بود...
سوخته،
گونه هاش
افتاده، شانه هاش
لرز و
لنگ،
گام برمیداشت
باد میوزید....
،
مرگ در جیب و
شکیب،
بسان شوالیه ای مغرور
چشم بر افقی کور داشت...
باد
هر آنچه اندوخته داشت را
کشته بود...!
طراوتش را
صداقتش را
نجابتش را...
و حماقت
تنها سلاحی بود
که در مشت داشت...
،
چندان نزدیک
کلان نامی داشت و
گران،
کلامی
کنون بی پاسخ،
سلامش...
،
باد میوزید
همرهش،
که اگر میبود
کرخت و سرد،
که لبش نبود
سرخ،
گونه هاش...!
همرهش
که اگر میبود
آغشته،
اگرچه به نیرنگ
کنون،
بالهایی داشت رنگ رنگ...
نیز نامی
ولو به ننگ...
ائلمان اكبرى ( چمن قارا )
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غمگین و زیباست