لازم می دانم از شاعران و بزرگوارانی چون : دکتر مهدی شریفی-علی باباچاهی-محمدعلی بهمنی-فاطمه سالاریه-دکتر سیدمهدی موسوی-میترا سرانی اصل-فاطمه سادات-محمد شمس لنگرودی-شمس الدین عراقی-بنفشه ابوترابی-حامد زرین قلمی و دیگر هم قطاران که با نقد بجا و سازنده خود این حقیر را یاری دادند تشکر فراوان نمایند.
بعد از مدتها شعری بلند...
نُتی مخالف
در کافه های عطف شده کتابخانه
اعتصاب عشوه های ماه
و ساختار پیچیده برق نگاهی بر باروت
در بغض خلاصه های تنبور
سیبری مغموم دختر باکره بهار
و پارادوکس مبهم کلاغ
آینه ای که به محض دیدنت شاید شک کند!
عفونت ساعتهای خزه دار
و شماته ای در اجحاف یک ثانیه
ذهنی که شوالیه های خود را با ضرب و آهنگی قی میکند
در آیین پلکانی کف دست بودا
پیرمردی در انحصار یک عصای چهار کاره موسایی
که برای ذهن نور به دزدی مغرب شتافت...
ژولیوس سزار. . .
اسلحه ای با خشاب قرص های نا توانی جنسی
و مغزهای ترکیده بر کاغذ
در شعر (نازلی) شاملو !
مریدانی در صف
بلیط تک سفره الکل برای ملکوتی چند ساعته
و استمرار نا نوشته های محض
در غریزه های یک بار مصرف!
جناب دا لای لاما در غسل تعمید
برای شروع زیبای یک گناه
و تکرار ماشینی شبانه روز برای انسان معرفت
قواره های پارچه مشکی
کتیبه مشکی
محتشم کاشانی مشکی
خانه مشکی
آه... این روزها چقدر دلم برای مادرم تنگ است...
چله های سکوت
استنشاق هوای تازه امامزاده
اتوبان یخ زده اشک
استنشاق هوای تازه امامزاده
تمرین سجده بر لحد
استنشاق هوای تازه امامزاده
یک بغل پر از خاک و کتمان وجود
استنشاق هوای تازه امامزاده
سنگی سیاه بر واژه نستعلیق مادر
استنشاق هوای تازه امامزاده
قصه اشتاد و ناله های شرقی
استنشاق هوای تازه امامزاده
آه... این روزها چقدر دلم برای مادرم تنگ است...
فکر یک نفس عمیق
در اصرارهای بیست و پنج صدمی تعیین معاش
و مغزهای نخبه لای نان ساندویچ
عینک های خاتون پسند
و عصمت های گچ زده
در مجسمه هایی برای دروغ پیشینیان
عینکی که عینکی می شود در تف سربالای واژه استاد!
نامه گرد گرفته چاپلین
در بوی خوش زندگی...
رساله قدسیه طریقت لاهوتی
در بوی خوش زندگی...
پورتره زیبای مار بر کویر
بوی خوش زندگی...
همسرم و کادوی پاپیون زده خدا
بوی خوش زندگی...
کنکاش جامعه مدنی در آگاهی پسامدرنیته
در بوی خوش زندگی...
آه... این روزها چقدر دلم برای مادرم تنگ است...
پرداخت آبونمان خستگی و استراحت
و محو شدن در نقطه هایی که الف را هزاران میکند
محو شدن و مسخ شدن
از رابعه قزداری تا حسین پناهی!
از دم مسیحایی تا مصرف کورتون!
از کفشهای میرزا نوروز تا آشیل پا طلایی!
از شیر مرغ تا شیر پاک خوردگان!
از برج سرطان تا ذات میلاد!
از انتظار ظهور تا ثبوت عکسی که تو را به عقب پرتاب میکند!
از کارگاه تولید به مصرف شعر تا شعوری که سرپوش فاجعه است!
تبلوری برغده کنجکاوی بلوغ
امتدادی سیاه که سینه خیز می شود
بر هم سفره گی فرکانس های گندیده!
مادر
دستم به ناز گیسوانت
در این گورستان دنیای بورژوایی
پی نوشتی کن مرا به فاتحه ای...!
***********************************************************
نقد های دوستان بر این شعر را در www.sooratgaran.blogfa.com بخوانید...!