خیال کو چه ها امشب زعطر زلف تو شادست
در رگهای جان زان عطر فریادست
دلم را کوچه ی عشقیست کانجا..
روی فرش سنگی معبر گل سرخی به یمن عشق روئیده
که رنگ سرخش هچون قلب من یک یاد واری در دل سنگست
افتاده به پیش پات در معبر
نم باران بروی سنگفرش کوچه
چون آئینه ای امشب تراوش میکند مهتاب را در سنگ
ورقص نور زیبائی
طنین خاطرات عشق ما را
در فضای کوچه همراه شمیم کاج میپاشد
و باران در ترنم جویباری رابه ضرباهنگ شُرشُر
پیش میراند .سراپا خیس هستم من
نه بالاپوش بارانی نه چتری..!!!
آسمان نیمه ابری لابه لای ابرها چشمک زنان استارگان
چتر منست امشب
طراوت خیس بودن هم همانا ارمغانی از تو
بهر انتظار چشم حیرانم
نمیدانم ترا در خاطرت این لحظه بازیگوشی
(پیغام کوتاهست)با گوشی؟
و آیا گوشی قلبت زامواج دل مسکین من دورست ؟
تو دست خویش با آغوش بگشا عشق من در دسترس باشد
سِتِ قلبم شبانه روز بهر مـِهر و عشقت باز و پر موجست.....!!!!!
به تک زنگی زتو مشتاق.