دوشنبه ۳ دی
سرطان شعری از سید پویا نجات فر
از دفتر سکوت نوع شعر
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۴۶ شماره ثبت ۵۸۶۴
بازدید : ۱۰۰۹ | نظرات : ۷
|
دفاتر شعر سید پویا نجات فر
آخرین اشعار ناب سید پویا نجات فر
|
بلندگوها
این صداهای پیچیده در من
عذابم میدهند
کاش سکوت حاکم می شد
وقتی خون
راه گم کرده است در لوله ها
و این اشباح شیمیایی
در آرزوهای غرق در پوسیدگیم
ذوب می کنند وجودم را
این سپید پوشان
برای رهایی من هستند؟!
یا برای یادآوری دردم؟!
وقتی تمام من جمع شده است
در این سلول چرکین
در این رگهای خون انباشته
دگر چه فرقی میکند
کجا باشی
روی تخت
یا زیر آن بید مجنون
که عطر تو دارد
ساعت سه و شصت دقیقه بعد از ظهر
و بازهم بلند...گوها
وقت تمام شد و
من
هنوز نگاهت را جستجو میکنم
در واپسین لحظات امیدواری
حس پرواز میگیرد تمام وجودم
در نگاه خیال برانگیز تو
نگاهم کن از پشت شیشه
نگاهم کن...!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.