ای جگر گوشه پیمبر ای امام رئوف
سلام بر تو که بر عالمی رضا شده ای
ای تو آقای مهربان و ضامن آهو
تویی که بر دو جهان رونق و صفا شده ای
گوشه چشم شما آرزوی ماست همه
که خاک را به یک نظر تو کیمیا بکنی
چه مرده ها به یک اشاره تو زنده شدند
به یک نظر مریض را شما دوا بکنی
سعادتی است که همسایه رضا شده ایم
چه افتخار بزرگی نصیب ما شده است
تمام خطه ایران ز نورتان روشن
وز آسمان چه نگاری طبیب ما شده است
پناهگاه جهانی است یک رواق شما
بهشت پرتویی از گنبد و مناره توست
و خادمان تو چون قهرمان دنیایند
و هوشیار هرآن مست جام و باده توست
گدا برای چه دارد نگاه بر این در؟
دست تو می کند چه کارها که نتوان گفت
چه گویم از تو وقتی همه مان می دانیم
آنقدر کرده ای به ما عطا که نتوان گفت
چه دلربا و چه زیبا تو گنبدی داری
مرا ز دور و ز نزدیک او صدا بکند
این چه سریت که هر آدمیست در دنیا
برای دیدن مشهد خدا خدا بکند
به عشق ثامن الحجج بیامدیم همه
که نان عشق بی رضایت تو آجر بود
تو تکیه گاه منی و بدونت آقاجان
همیشه سینه ام ز درد و آه و غم پر بود
چه افتخار بزرگی است زائر تو شدن
و تحفه کم زائر دو چشم گریانش
عکس با گنبد و مناره تو آقاجان
همیشه روی تاقچه است پیش چشمانش
درِ باب الجواد تو کلید حاجت ماست
بهشت پشت درت احتیاج و حاجت من
به قبر پیش من آیی چه می شود آخر؟
روز محشر بکنی کاش تو شفاعت من
ناگهان مثل یک احساس مادری انگار
دست من روی سینه ام به احترام آمد
تمام خستگی راه از تنم در رفت
در این عمارت شاهی باز غلام آمد
سنگفرش سفید در حرمت همچون ابر
پای من را به کف صحن انقلاب کشاند
بی خود از خود شده بودم در آن شلوغی صحن
و جمعیت مرا به پنجره فولاد رساند
پنجره فولاد و دست من گره خوردند و بعد
وقت راز و نیاز رفت حاجت از یادم
نگفته حاجت خود را بگرفتم وقتی
به جوادالائمه ات تو را قسم دادم
آب سقاخانه ات با آب کوثر مثل هم
هر دوا در آب سقاخانه پیدا میشود
بعد نوشیدن بدادم من سلامی بر حسین
کربلا می خواهم از دستانت آیا می شود؟
عقل دیوانه تو گشت و به دنبال تو گشت
پای دل پای مرا سوی ضریحت می برد
عاشق نقاره ها و زنگ ساعت می شدم
بوی عطر قبر تو دل را به سویت می برد
چه عاشقانه تو دربار بزرگی داری
چه بارگاه و چه صحنی ، چه مرقدی داری
شبکه های ضریحت دل مرا برده است
عجب ضریح قشنگی چه گنبدی داری
چه عالمی است حریمت که عالمی دارد
یکی یکی همه زائران بسیارت
خیال من که چنین است در حرم آقا
کبوتری شده ام در هوای دیدارت
هزار حج فقیران چو یک زیارت توست
هزار حج به قدر یک زیارتت ماند
زائرت از مُحرم بیت الحرام افضل تر است
ضریح تو چقدر مثل کعبه می ماند
چه پنجه های زیادی است در ضریح شما
چه کاسه های گدایی گدای لطف شماست
طلا و نقره هم به پیش پایتان خاکند
طلا ازاینکه به روی ضریح توست طلاست
شفا و کرب و بلا ، حج و پول و راز و نیاز
یکی یکی همه حاجات زائران تواند
روا نما همه حاجات عاشقانت را
همه در انتظار لطف بیکران تواند
ز راه دوری آمده است زائری تا که
دل غریب خودش را به شما بسپارد
اشک حسرت به امام رئوف بسپارد
به شما دار و ندارش همه را بسپارد
بدون وقت ملاقات می پذیریم
طبیب کل طبیبان که زیر دست تواند
تو شافی و در دارالشفات واسطه ای است
و جن و انس و ملائک همگی مست تواند
چه لحظه های عجیبی است در کنار ضریح
هزار سال تو را می شناسمت انگار
تو دست روی سرم می کشی و آقاجان
شاه و سلطانی و من همچو نوکرت انگار
نخواستم جدا شوم که جمعیت بردم
و چه دشوار لحظه جدا شدن از تو
من آمدم که بیافتم به پایت آقاجان
و چه شیرین است حاجت روا شدن از تو
دوباره آیم پیش تو یا رضا امّا
چه اشک ها که به وقت وداع ریخته ام
غلام حلقه به گوشم که تا دم آخر
به گنبد و مناره تو چشم دوخته ام
از سر لطف تو در پیش مایی آقاجان
ورگرنه خانه شاهانه درخورت هم نیست
به حد شأنش و مقام و بزرگیت مولا
چه بگویم ؟ یک واژه درخورت هم نیست
هر کجا باشم یک پایم ولی پیش شماست
در نماز حتی مایل قبله ام سوی شماست
گرچه بی قدرم تو اما مهربانی می کنی
که این غلام و غبار و گدای کوی شماست
به یاد تو که می افتم همیشه آرامم
و در شلوغی ام و دور از هیاهو ها
خوشا به حال تمام کبوتران حرم
خوش به حال و سعادت تمام آهو ها
بسیار زیبا و دلنشین بود
یا ضامن آهو