سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        کویر

        شعری از

        محمدعلی اکبری شعرباف ( محبّ )

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۸ ۱۹:۵۶ شماره ثبت ۸۱۹۶۰
          بازدید : ۳۶۸   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمدعلی اکبری شعرباف ( محبّ )
        آخرین اشعار ناب محمدعلی اکبری شعرباف ( محبّ )

        شب در کویر،یکه و تنها و نور ماه
        اندر خیال باطل تنهایی خودم
        صد ها ستاره شاهد تنهایی من اند
        خاموشم و اسیر این سکوت بیخودم
        هوهوی باد و این دقیقه های بی زمان
        با کوچ ذره های شن آواز میکنند
        انگار با نوای نی خار های دشت
        آواز این سکوت من،آغاز میکنند
        گاهی سرم به زانو و در قعر خویش غرق
        گاهی به ماه خیره و در فکر آسمان
        گاهی به ذره های شن که باد میبرد
        گاهی به دور دست،گاهی ستارگان
        اینجا در انزوای پر از هیچ ها اسیر
        دور از سر و صدا و هیاهو و ازدحام
        اینجا سکوت پاسخ فریاد میدهد
        اینجا کسی نمیدهد جواب یک سلام
        بی فکر حرف های چرندی که میزنند
        یک مشت سنگدل درون برج های شهر
        آزاد از خیال تشنگی لاله ها
        بی فکر خنده ها چقدر و غصه ها چقدر
        تنها فقط به عمر خودم فکر میکنم
        دنبال چیز گمشده ای در وجود خویش
        چیزی در این شلوغی این روز ها کم است
        چیزی به غیر بودن و غیر از نبود خویش
        دائم درین کویر پی اش میدوم ولی
        انگار هر قدم ازآن به دور میشوم
        با این خیال که میرسم ولی نمیرسم
        با کوهی آرزو،زنده در گور میشوم
        آخر میان اینهمه ظلمت دراین کویر
        تا کی به جست و جوی نور عشق میروم
        عشقی که زیر ماسه های دشت گمشده است
        جا مانده است و دورتر شود به هر قدم
        هر کس سرش به کار خودش بند میشود
        غافل ز بیکسی و ز هجر و فراق عشق
        با یک دلی پر از غم ما گریه میکند
        دردا ولی کسی نمیرود سراغ عشق
        در انتظار یک دل عاشق نشسته است
        تا که ز روی خویش بشوید غبار پیر
        او در پی منست و منم در پی اش،چرا
        پیدا نمی کنیم هم را درین کویر
        ازبس درون هیچ خودم غرق بوده ام
        گم کرده ام کسی که غزل هام مال اوست
        روزی فرشته بودم و امروز آتشم
        سجده نکرده ام مگر فقط برای دوست
        دل ها بدون عشق چه تاریک میشوند
        بی عشق تیره میشود عجیب دل،عجیب
        آخر چگونه شیشه دل در کنار سنگ
        در شهر غربتی چگونه سر کند غریب؟
        در شهر خنده پاسخ دلهای عاشق است
        دیوانه نام عاشق و دیوانه عاقل است
        انجا دروغ و ظلم و ستم داد میزند
        انجا نماز عاشق بیچاره باطل است
        اما درین کویر منم با سکوت خویش
        اینجا خبر ز جنگ و جنگ و جنگ و جنگ نیست
        اینجا تبر جواب بلندای سرو نیست
        اینجا سزای نغمه بلبل تفنگ نیست
        اینجا همیشه همدم من سایه منست
        تنها انیس درد دلم ذره های خاک
        کس نیست تا که ظلم کند در حق کسی
        کس خنجری نمیزند به هیچ قلب پاک
        ای کاش هر کسی برود در کویر خویش
        یک لحظه فارغ از سرو صدای این جهان
        چندی درون آینه ای،خویش بنگرید
        پیدا کنید خویش را درون این نهان
        پیدا کنید گوهر گمگشته وجود
        آن گوهری که دوست به دنیا نمیدهد
        آخر بدون عشق چرا زندگی کنیم
        آدم بدون عشق که معنا نمیدهد
        دیگر بس است جان من،این قصه ها بس است
        آماده شو برای سفر در درون خویش
        رازی نگفته پشت دلت هست،زودتر
        مجنون شو و بساز تو با این جنون خویش
        باید دوباره باز ببندم دهان خود
        خورشید و شب آماده پیکار میشوند
        با هر سپیده باز تمامی غصه هام
        در پیش چشم ها،همه تکرار میشوند...
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۸ ۲۳:۲۰
        چهار پاره زیبایی است خندانک
        احسان کریمیان علی آبادی
        چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۸ ۰۹:۰۶
        درود زیبا سروده اید
        احسنت
        خندانک خندانک خندانک
        مسعود میناآباد  مسعود م
        پنجشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۸ ۰۱:۱۶
        سلام :
        درود ............
        ............... خندانک خندانک خندانک
        از همان کـودکی ام رفتــــــه ام از یـاد خـودم
        کوچه ها گم شده در خاطره ی شـاد خودم

        کس بـه فریادِ مـنِ بی سر و سامان نرسید
        می دوم تـا بـرســـــــــــم بلکه بــه فــریاد خـودم ....علی قیصری
        مجتبی شهنی
        دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ ۱۹:۴۵
        درود
        بسیار
        عالی خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0