سه شنبه ۶ آذر
|
دفاتر شعر موسی ظهوری آرام(آرام)
آخرین اشعار ناب موسی ظهوری آرام(آرام)
|
شب
تششع هر منیری را
بیرحمانه
در تراکم غلظتش می بلعید
وجنگل
اشباع از اشباح هراس انگیز
غرق در وهم وسکوت چنان بود
که هر سخن جنبنده ای
حتا
به نجوا
شکفت می نمود
ستاره ای بود
سکوت تاریک شهر را
گاهی
با فریادی از نور
می آشفت
قبیله
به رهنمود این ستاره ی
پر فریاد از نور
تمام غیرتش را
درکوچه های تاریک وسرد
در مشتهایش گره کرد
وبه جستجوی خورشید
فانوس امید
آویخت
بر شاخه های تردید
ومردمان قبیله
محکم وصبور
گذشتند
از گردنه های سنگلاخ بی عبور
ازطوفانهای سهمگین
از دیوارهای به خون عزیزان رنگین
در آستانه گرگ ومیش بود
که ناگاه
ستاره ی راهنما
طلوع خورشید را
انکار کرد
ومردمان
دلخوش به رهایی از
لمالم ظلمتهای مدام
خو گرفتند
به دنیای خاکستری
وخورشید
بسان پرنده ای
هراسان از قفس
حتا
پرکشید
از بام رویاها
|
نقدها و نظرات
|
سلامی دو صد باره انتخاب نام شعر بسیار زیبا است و کلید فهم شعر در واقع.روایت خیر و شر با استفاده آشنازدایی و انطباق آن با نور و تاریکی. به دلیل آشنایی هر دو با یک سیستم اجتماعی که همزمان هر دو در آن زندگی میکنیم،موجب درک شعر خوب شما برای من شد.اما من فکر میکنم ما در گرگ و میش نیستیم و اینجا ظلمات مطلق است اما به دلایلی که شاید عرق ناسیونالیستی باشد موضوع را باز نخواهم کرد.
| |
|
درود بر دوست وهم تبار عزیز تر از جانم جناب غلامی عزیز همیشه درک و سواد شعری شما برایم شگفت انگیز و ستودنی است بسیار خرسندم از داشتن دوست وهم تبار فرهیخته ای چون شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
متفاوت و زیبا ست