سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        جیغ بعد از درد

        شعری از

        سعیده سلماسی (سارا)

        از دفتر شعرناب نوع شعر مسمط

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۶ تير ۱۳۹۶ ۱۳:۴۶ شماره ثبت ۵۷۲۲۶
          بازدید : ۱۱۲۳   |    نظرات : ۲۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سعیده سلماسی (سارا)

        شب بوی بی گلدان من بانو، آلاله ی بی ساقه و پرچم 
        تزئینیِ یک عمر خشکیده ،در پشت جلد ظاهرا آدم 
        خوابیده در بی میل تن بودن ،غرقِ سکوتی با عرق درهم 
        در حال زاری که تو را خوابید پا روی مغزت می کشد محکم 
         
        یک جیغ بعد از درد،  یک درد بعد از جیغ
        این جنگ تحمیلی زن بودن زوری 
         
        این درد های کهنه را بردار در شعله ی شومینه خالی کن 
        راوی، بیا این بار آدم باش قلب مرا از کینه خالی کن
        بیرون بکش ازمن فلش بگ را در خانه ی آیینه خالی کن 
        سارای بد خوابیده را بردار در قصه ی تهمینه خالی کن
         
        بیرون بکش امروز از گیره ی موهام 
        تنها نشانی را از مردِ سنتوری 
         
        حالا بیاور کافه ای را که کز کرده در حجم صدایش بود 
        اجرای زنده زخمه ی سنتور من کوک شوری پا به پایش بود 
        هر قطعه او را عاشقی کردم هر شعر می گفتم برایش بود 
        بیرون بکش آن بوسه ها را که در سینه ی کاغذ به جایش بود 
         
        خیره به چشمانم هی گفتگو می کرد 
        بی لب ولی پرحرف آن چشم انگوری 
         
        راوی، چرا یک بار بی انصاف از فصل قبلی در نمی آیی؟
        باور نداری قبل پاییزش ،گل بوده این آدم مقوّایی 
        از درد هایم جعبه در جعبه هی مُرده پشت مُرده می زایی 
        پُر می کنی در من هیاهویِ ارواحِ در صد سال تنهایی 
         
        با ترس می میرم. از زنده ام سیری؟ 
        هی می کشی من را تا جیغ مجبوری 
         
        بانوی من این رنگ و رویت را لبخندها بهتر نخواهد کرد 
        مخفی ترین هول و ولاها هم تا چشم هایت می شود پیگرد 
        این ریملِ کش آمده با اشک وقتی که هر شب دیر آمد مرد 
        وقتی که کابینت کبودت را گردن نمی گیرد بمیر از درد 
         
        از درد بعد از جیغ،  از جیغ بعد از درد 
        این جنگ تحمیلی زن بودن زوری 
         
         
         
         
                                   ۹۶/۴/۱۵  #سارا.سلماسی 
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ۰۹:۲۷
        درود بانو
        خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ۱۹:۵۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ۱۷:۵۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
         سعیده سلماسی (سارا)
        شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ۰۵:۵۷
        درود دوستان جان
        سبک شعر مرکب حرکت هست و بازی فرمی - وزنی آگاهانه انجام دادم .
        از اساتید گرامی خواهش میکنم نظرات تخصصی ارائه بدهند چون این اولین گام من در این ژانر هست.
        سپاس از استاد فکری زاده عزیز که من را در این جمع پذیرفتند.
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ۱۹:۵۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سیاوش اسفندیاری
        شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ۰۶:۰۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        احسنت
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ۱۹:۵۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالفضل رمضانی  (ا تنها)
        شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ۰۷:۳۷
        سلام. خندانک خندانک خندانک خندانک
        شعرتان بسیار زیباست ولذت بخش.
        ...........................................................................................................
        فرار از بحران تک گویی یکی از مهم ترین مسائل شعر پسانوگراست. اما این به منظور عدول از معنا و به هم زدن ساختار کلی محتوایی شعر نیست.
        درعین حفظ انسجام میتوان از تک گویی هم پرهیز کرد.
        به شعر زیر توجه کنید:
        این واژه‌هاى بى نفس بد جور دلتنگ‌اند

        آیینه‌ها در حسرت برخورد با سنگ‌اند!

        خودکارها خالى شدند از رونوشت شک...

        ...و شعرها در انتظار شعله‌ى فندک

        باران گرفته از غروب عصر آبانم

        بر آب ته سیگارهاى توى لیوانم

        لم داده‌ام بر تخت خود آکنده از شک‌ها

        کنج اتاقم با صداى جیرجیرک‌ها

        همبسترم با روزها..، با شعر..، بیدارى...

        با جسم خود، با لختى این «هیچ ِ» اجبارى

        خالى‌ام از رویا، پر از «بى آرزومندى»!

        بى‌هیچ احساسى بدون هیچ لبخندى

        لبریزم از هر با تو بودن از «خزر» تا «کیش»

        از تاب بازى با تو «بیست و پنج سال پیش»!

        از «خاک بازى»، «بستنى»، «چرخ و فلک» از «جوب»!

        از روزهاى...روزهاى...آه!...،خیلى خوب...

        از اولین ابیات گیج شاعرى ناشى

        لبریزم از یک کودکستان، «زنگ نقاشى»

        از مادر و خوابیدن من از سر قصه

        از آن کلاغ گمشده در آخر قصه

        از بوى خاک نم زده در اول آبان

        از آن غرور آخرین سال دبیرستان

        سردرد دارم از خیابان‌هاى در دوده...

        دردى لبالب از مُسکن‌هاى بیهوده

        دردى که هى هر روز را سر مى‌کند با من

        از صبح تا شب، بغض، پرپر مى‌کند با من

        دردى که شعرى مى‌شود این مغز مختل را!

        رگبارى از «من» روى کاغذ این مسلسل را!

        در بین آه حسرت شب‌هام، سوزى نیست

        هر چى که مى‌گردم در این تقویم، روزى نیست

        مى‌شویم از بغضت جهان را با کف صابون

        آلودگى مغزى این شهر را با خون

        مى‌رقصم از سردرد‌هایم بندرى خود را!

        مى‌ریزم از بطرى به پیک دیگرى خود را!

        توى سرم گم کرده چیزى «حال حاضر» را!

        یک خوشه بمب میگرن از نوع «کلاستر» را!

        با مغزم از سکوى دنیا مى‌شود پرتاب

        مشتى «کلونازپام» و چندین بسته قرص خواب

        /ابوالفضل حبیبی/
        ..........................................................................................................
        مسئله بعدی در شعر پست مدرن معنا گریزی بعضی شاعران آنست. شاعران فکر میکنند در شعر پست مدرن میشود بدون منظور هم کلمه چینی کرد. یا به قولی بازی با کلمات.که این مخاطب را تا آخر شعر شما نگه نمیدارد. پس باید شاعر بتواند شگرد محور عمل کند و گاها با زدن یک حرف دلنشین در لابلای شعر خواننده یا مشتاق کند.(اگر قرار است پراکنده گویی شود)
        یکی از نمونه های خوب این نوع شعر را در شعر های احسان افشاری مشاهده میکنیم که علاوه بر انسجام های فوق العاده ی معنایی،شگرد محورانه با کلمات به طوری بازی میکند که موجب ملال نشود.
        شعر سید مهدی موسوی هم همین ویژگی را دارد.
        .................................................................................................................
        شعر شما بسیار خوب شروع شده. بندهای اول بسیار منسجم و با ارتباط کنار هم چیده شده اند.اما شعرتان در بند های بعدی از آن فضایی که در بند اول ترسیم میکنید خارج میشود.
        قسمت بعدی آن تک بیت ها بعد از هربند هستند که باید به انسجام بین بند ها کمک کنند اما در این شعر خواننده را دور میکند از محتوای کلی مدنظر شاعر.
        اولین بیت بعد از بند اول بیت نسبتا خوبی است اما بیت دوم شاید نیاز به تفسیر شاعر داشته باشد.
        بنده که متوجه آن نشدم شاید منظورتان این بوده باشد که گیره ی مو را به مضراب تشبیه کنید.و مو را به سیم های سنتور که در مورد نخست شاید وجه شبهی نباشد.

        بند سوم کمی ضعیف شروع میشود.خواننده را با ناپیوستگی با دوبند قبلی و همین طور از هم گسیختگی درهمان بند روبرو میکند
        تک مصرع بعد از بند سوم بیت زیبایی بود مرا یاد استاد ابتهاج انداخت "گوش کن با لب خاموش سخن میگویم"
        .........................................................................
        بقیه بند ها بسیار زیا درخور تحسین تا بند آخر.دربند آخر قرار است شاعر به خواننده ضربه بزند که بند آخر شعر شما کلیشه ایست و داستانی که از اول بیان کرده اید را خراب میکند.

        درمجموع بسیار لذت بردم خوشحالم که اجازه دادید بخوانمتان.
        درپناه حضرت حق خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک




         سعیده سلماسی (سارا)
        سعیده سلماسی (سارا)
        شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ۱۵:۰۴
        ممنونم از وقتی که گذاشتید.
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ۱۹:۵۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        علی توکلی
        شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ۰۸:۵۸
        درودبرشما
        ابتدا عرض کنم که شعر خوبی بود وهمین که پا به این ژانر گذاشتید نشان از شاعرانگی جسور شماست

        ای کاش درخواست نقدرو فعال میکردید تا بحث منسجم تر میشد

        نظر جناب رمضانی رو خوندم و تا حدودی عرض بنده هم همین است
        زیاده گویی نمیکنم

        پست مدرن این روزها به خوبی خودش رو ثابت کرده حتی با اینکه هنوز مخالفانش شعرای پست مدرن رو بی بند و بار میدونن

        برای پست مدرن بودن تنها بازی با کلمات و نوع چینش ابیات مد نظر نیست
        بلکه این اندیشه شاعر است که باید پست مدرن شود
        به سیر تحول تفکر فروغ از اسیر تا تولدی دیگر نگاه کنید زمین تا آسمان فرق دارد
        فروغ فرخ زاد از نظر من در تولدی دیگر بهترین نمونه اندیشه پست مدرن است
        به قول جناب رمضانی احسان افشاری و یا پدر پست مدرن جناب موسوی عزیزکه تاوان سختی هم بابت افکارش داد

        در پست مدرن تابو ها شکسته می شوند این یعنی شاعر از درون باید بخروشد...
        در ادامه بحث با دوستان در خدمت هست

        خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ۱۹:۵۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ۰۹:۳۹
        بانوی من این رنگ و رویت را لبخندها بهتر نخواهد کرد
        مخفی ترین هول و ولاها هم تا چشم هایت می شود پیگرد
        این ریملِ کش آمده با اشک وقتی که هر شب دیر آمد مرد
        وقتی که کابینت کبودت را گردن نمی گیرد بمیر از درد

        سلام بانوی نازنین خندانک
        بسیار عالی ........ خندانک خندانک
        نظرات دوستان هم عالی ترررررررر
        برای اموختن دوباره سر خواهم زد به صفحه ی پربارتان خندانک خندانک
        همواره در اوج خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
         سعیده سلماسی (سارا)
        سعیده سلماسی (سارا)
        شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ۱۶:۵۳
        عزیزمی دوست جان
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ۱۹:۵۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سینا دژآگه
        شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ۱۱:۵۷
        سلام و عرض ادب
        یکی از زیباترین هایی که خوانده ام.
        خندانک خندانک خندانک
        احسنت خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        بسیار زیبا و بدیع خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        پیروز باشید
        خندانک خندانک خندانک
         سعیده سلماسی (سارا)
        سعیده سلماسی (سارا)
        شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ۱۶:۵۴
        تشکر می کنم
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ۱۹:۵۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
         سعیده سلماسی (سارا)
        سعیده سلماسی (سارا)
        شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ۲۲:۱۸
        مهربانو خندانک خندانک
        سیدابراهیم میری ((سید))
        شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ۱۸:۳۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ۲۳:۱۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        امیر ابوالفتحی
        شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۶ ۲۳:۳۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        يکشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۶ ۱۱:۰۳
        خندانک خندانک
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        يکشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۶ ۱۱:۰۹
        راستش بخواهید من با این شکل زن گرایی و فمینیسم غلیظ موافق نیستم-
         سعیده سلماسی (سارا)
        سه شنبه ۲۰ تير ۱۳۹۶ ۰۶:۲۴
        سلیقه شما محترم هست. خندانک
        حسین پاسلار(چنگ غم)
        جمعه ۲۳ تير ۱۳۹۶ ۱۴:۳۸
        سلام
        چیکار کنیم دیگه ما بندریا اینیم
        همه ادیب و هنرمند خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسین پاسلار(چنگ غم)
        جمعه ۲۳ تير ۱۳۹۶ ۱۴:۴۰
        البته بحث های فمنیستو اینا بماند
        ولی فوق العاده زیبا و روان
        افرین خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2