يکشنبه ۲ دی
یوغ شعری از فرزین مرزوقی
از دفتر صدای خاکستر نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۶ ۱۱:۴۴ شماره ثبت ۵۶۵۸۰
بازدید : ۶۱۰ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب فرزین مرزوقی
|
بوکان تنگ
بر گردن این خیال
چو یوغی از کردار
بد سرشت اهرمن،
در تاک تمنای نگاهت
چه جان میداد
بی تقصیر
وکجاوه این آمال
در بهت پلشتی
بازی کودکانه ای را
مشق مینمود
تا در تهوع این عصر
نافرجام
این واژه های مست
سرگیجه ای
از لختی
را
در جان تو دیکته ای کنند
و ماه از قلب آسمان
انچنان بگریزد
که جان از کالبد
پایان این بشر،
سرمه بر چشمان سرنوشت
به عبث نقش مکن
که نافرجامی
از گاله حلقش
بر چوبه های دار
شنیده میشود
و خاطرت باشد
این نهر هراس
اشک مادرانی است
فاخته
که گوشه های عمرشان
را به قداست گریسته اند
و بغضشان
طعم همان
ستاره های
تلخ است
در آسمان
فرزین.م
|
نقدها و نظرات
|
با سلام و درود بانوی مهر خیلی ممنون و سپاس مقدمتان گلباران | |
|
با سلام و درود استاد گرامی خیلی ممنون و سپاس مقدمتان گلباران | |
|
با سلام و درود بانوی مهر خیلی ممنون و سپاس مقدمتان گلباران | |
|
با سلام و درود استاد گرامی خیلی ممنون و سپاس مقدمتان گلباران | |
|
با سلام و درود استاد گرامی خیلی ممنون و سپاس مقدمتان گلباران | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.