تردید تو

سلام مهنازجان
غزل بااحساسی بود
اما چون درخواست نقد دادی یه نکاتی هست که بااجازه ات اشارهای داشته باشم
ازشمااشعاربسیارخوبی همیشه می خواندم بخصوص کوتاههایتان که بسیارعالی اند
اما این غزل اگه بخواهم حرف دلم رابگم درمقابل اشعاردیگه ای که ازشمادیدم ضعیفه .ونیازبه ویرایش داره
اول اینکه وزن غزل مشکل داره ونیازبه بازنگری

ای قصه ی تابش، قلم نرم نوازش چشم غزلم بی نگهت خونبار است
از عشق به گوش دل من می خوانی پیش دگران بر لب تو انکار است

این بیت اول شعرت هست که بیتاش بلنده وهجاهاش زیاد
باتوجه به این بیت باید ابیات دیگرهم همینگونه باشه که اینجوری نشده
دربیت دوم اگه نگاه نیم فقط یه مصراعه
گفتی ز وفا و مهر و وصل و رویا دور تو ولی یار و نگار بسیار است
این مصراع اولش نیست وفقط مصراع دومش هست
وبیت بعدیشم همینطور
تصمیم گرفتم که ز کویت بروم گویی نه و بر ماندن من اصرار است
اینم درواقع یه مصراع اگه کنارهم بزارمیش
وباید مصراع اولی داشته باشه باتوجه به بیت اول شعرت
دراینجاهم همینطور
گفتی ز وفا و مهر و وصل و رویا دور تو ولی یار و نگار بسیار است

اینجام جای مصراع اول خالیست
تصمیم گرفتم که ز کویت بروم گویی نه و بر ماندن من اصرار است
بیت بعدی همین مشکلوداره
تردید تو را حافظ و سعدی دانند نیرنگ تو حرف کوچه و بازار است
واین آخری هم
جان و تن من ز دردها سرشار است از تو چه توان گفت که غم طومار است
حالا نمی دانم شایدهم عمدی اینگونه شده وگفتین که جایگزین بزارین براش من نفهمیدم اینجاهاروباید جایگزین بزاریم ومصراع بسازیم براش یا منظوردیگه ای داشتین
جداازاینها دراین بیت
تردید تو را حافظ و سعدی دانند
نیرنگ تو حرف کوچه و بازار است
این قسمت که گفتین تردیدتورا حافظ وسعدی دانند دراینجا معنانمی ده ومنظورتو رونمی رسونه چراحافظ وسعدی تردیدش رامی دانند
بارمعنایی ضعیفی داره وبی عناست به نظرمن
البته جسارتم راببخش مهنازجان چون می دونم جنبه نقدشدن راداری رک گفتم
ومی دانم که توان بالایی داری ودرست میشه
موفق باشی عزیزم