يکشنبه ۴ آذر
خنجر شعری از مصطفی رضاوند
از دفتر ترانه حس خوب نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۱۷:۵۵ شماره ثبت ۵۵۹۵۳
بازدید : ۱۱۰۸ | نظرات : ۱۹
|
آخرین اشعار ناب مصطفی رضاوند
|
منو در نیارید از خاکم
من از این عشق شکایت دارم
چه زمستونی کرد دنیامو
من به خاک خودم عادت دارم
تن به عشقِ یه نفر داد دلم
لهجه یِ عاشقی برداشت چه زود
این سرابِ خوش خط وخال به پشت خنجر تیز نگه داشته بود
همه گفتند که دیوونگی یِ
دل بهش دادمو خنجر خوردم
پشت سر فقط رکب می خوردم
ولی افسوس که حَظ می بردم
هی زدو رو تن من تیغ کشید
هی زدو از بدنم خون چکید
اونقَدَر زد به منِ احساسی
کف دستام به کف خاک رسید
ُ
طاقتِ غیرتِ من تاخت شُدُ
هی به آغوش خودم چنگ زدم
همه گفتند که دیوونه شده
من به اقبال خودم سنگ زدم
بر سر سنگ مزارم حک شد
اشک غم رو تن این خاک نریز
اون گناهش عاشقی بودِوو خورد
خنجری تیز به دست یه عزیز
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام
زیبا وبااحساس بود