سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        شعری ناتمام

        شعری از

        بهرام چاروقچی

        از دفتر مریخ سیاره فرسوده نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۲۰:۳۹ شماره ثبت ۵۵۸۸۷
          بازدید : ۳۴۰   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهرام چاروقچی
        آخرین اشعار ناب بهرام چاروقچی

        ناز لیلی میکشد مجنون به دوشش سالها
        یوسف از دست زلیخا میرود در چاه ها
        گرگ از دریدن یوسف حیا کرد و  گذشت
         آن برادرها حسودند و شدند شیطان پرست
        ما نداریم صبر ایوب و چه بی طاقت شدیم
        توبه کردند اهل کنعان .گرگ گویی ما شدیم  
         حضرت آدم که روزی بود جایش در بهشت
        سیب از حوا گرفت و سرنوشت خود نوشت
        رخنه گر شد دست اهریمن به قلب آدمان
        گفت ای آدم برون شو از بهشت_ اینجا نمان
        شاد شد شیطان پست و خنده ای مستانه کرد
        گفت من بالاترم_ او سجده بر انسان نکرد
        اشرف مخلوق این بود ای خدا _پروردگار ؟
        ما خوده استاد شیطانیم _در این روزگار
         
        شعری ناتمام        15 /02/1396بهرام چاروقچی 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۱۷:۵۹
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سلام
        غزل زیبایی بود
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۱۸:۰۷
        درود گرامی
        مثنوی زیبایی است خندانک
        جواد مهدی پور
        چهارشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۰۸:۰۰
        درود بر شما جناب چاروقچی عزیز
        خندانک خندانک خندانک
        سعیده تفضّلی نیک (باران)
        چهارشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۱۰:۴۲
        درودها ، زیبا خواندمتان ، قلمتان زرّین ... خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        چهارشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۱۳:۲۴
        درود بر شما

        جناب چاروقچی گرامی
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        چهارشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۱۶:۳۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما بزرگوار
        سروده زیبایی بود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صحبت  پارکی ( صُبی )
        چهارشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۱۶:۵۲
        شاعر بزرگوار
        جناب بهرام چاروقچی
        دستمریزاد
        برای خلق این غزل ناب
        کسب فیض شد
        سلام
        علی کشاورز ( فریاد )
        چهارشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۲۰:۵۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        باقر رمزی ( باصر )
        پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۱۰:۱۹
        سلام و درود و خندانک خندانک خندانک
        عرض ادب و احترام فرهیخته گرامی
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        می آموزم از چشمه ی زلالتان
        موفق باشید بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3