يکشنبه ۲ دی
آخرین ایستگاه... شعری از سعید مطوری (مهرگان)
از دفتر شور عشق نوع شعر
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۰ ۱۶:۴۸ شماره ثبت ۵۵۳۰
بازدید : ۷۸۱ | نظرات : ۶
|
دفاتر شعر سعید مطوری (مهرگان)
آخرین اشعار ناب سعید مطوری (مهرگان)
|
فانوس های شهرم
شب ها خاموشند
عابران در تاریکی شب
مسیرها را دور میزنند
انتها ، اول راه
پایانی نیست...
قطار در سکوت شب
ریل ها را به زیر می گیرد
و مسافران خفته اند...
ریز علی دهقان دیگر
جامه از تن بیرون نمی کند
که با آتش پیراهن هشدار بدهد...
خورشید در بسترگرد و خاک
با عطسه و سرفه های ممتد
با بی میلی طلوع کرد
صدای بلند گوی آخرین ایستگاه:
به خرمشهر خوش آمدید
آبادان 13 کیلومتر مانده
و واگن های فرسوده
در آخرین ایستگاه نفس نفس میزنند
واگن های لوکس دراهواز مانده اند
ومنتظر تا سفری دیگرمتصل شوند...
سعید مطوری / مهرگان
از دفتر غمنامه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.