هزار مرثیه ی آوارگی ی سرخ
سرودیم مرگِ فرزندان را
در جاده های آوارگی ی سرخ
ذره ذره ی خاکِ وطن
می گریست
هزار آهنگِ سرخ
در گوشمان بود
شهرهای خراب
پُشت سر
هزار استخوانِ مقدس
پُشت سر
مادران زیرِ آوار
مانده بودند
دوشیزگان زیر اوار
مانده بودند
دوشیزگانِ استخوان شکسته
در کاروانِ آوارگی ی سرخ
می گرییم براستخوانهای شکسته ی تو
ای وارثِ دیرینِ خون
آیا تو آزاد خواهی شد
خلبانانِ الکلی در بُرج های عبث
بد خیم و عبث
در شرارتِ الکل
نشسته اند
آیا تو در جاده های سرخ
آزاد خواهی شد
ارا به های خون
در دشت های بیگناهِ ما میروند
آوای سرخِ شهرِ های سوخته
و کودکانِ سوخته
مادران و دوشیزگانِ سوخته
به گوش می رسد
وطن ای بیگناه ترین نقطه ی زمین
خاکِ مقدس
در تپشِ قلبِ های خون آلوده مان
بر تو میگرییم
ستاره خواهی ماند در قلب ما
هزار فرشته ی بی کفن در تو آرمید
دوشیزگانِ آبی زیر آوار جا ماندند
در تپشِ قلبِ های خون آلوده مان
بر تو میگرییم
آیا توآزاد خواهی شد
شهرهای بیگناهِ وطن
بر فرزندانِ خونینِ تو می گرییم
خاکِ مقدسِ وطن
بیگناه ترین شهرهای زمین
بر تو میگرییم
آیا توآزاد خواهی شد
دوشیزه ی استخوان شکسته ی وطن
در جاده های سرخِ آواره گی
آیا توآزاد خواهی شد
حسین شفیعی بیدگلی
با مهرِ بیکران ....تقدیم به کودکان مظلوم و آسیب دیده ی سوریه و افغانستان...که درجهالت های بشری فریاد رسی نداشتند و بشریت عزادار آنهاست.