لحظهای آرام گیر در تلاطم این روزگار
من گناهکارم عذر شرمندگی شرمسار
ای پرنده آستان خواهی حیات جاودان
دل نگیر زین خاندان شو عاشق بی قرار
محبوب دلها فاطمه ، معصومه مطهره
بتول شفیع ما همه ناجی ما در شب تار
گوهر نایاب شرف بر یازده گوهر صدف
راه او ما را هدف مهر او بر ما افتخار
طاهره مخزن علم لدن گناه ما کن یکن
عاشق حسین برترین شفای درد بیمار
تولد شد درجهان گفت زمین ای آسمان
خورشید را کن نهان ماه من شد آشکار
مهربان ترین بشر ای مادر سید بی سر
از دشمنان ما را حذرمکر آنان ما راخبر
تا کربلا ما را ببر بر قول خود هستم قرار
روزی که آیی جنان آهی بر آری آن چنان
با آه و حرمان و فغان با چشمان اشکبار
گوید رب عدل و داد ظلم این قوم بیداد
من نینوا را در معاد خواهم بینم آشکار
کوفرزند من حسین کشته تسلیم ودین
آیدصدا آن زمان، لعنت بر کوفی نابکار
کوثر ببینداز آسمان آید شهید دل و جان
آید سربریده با یاران سر بلند با افتخار
حسنا گرید چنان کز گریه اش کر و بیان
یاران جمله گریان جاری سیل اشک بهار
گویدیارب العالمین کن حکم روزواپسین
بین منو آن ظالمین کردند مارا داغدار
جسم فرزندم حسین عریان روی خاک
زینب گیسو پریشان سجاد در احتضار
لیلا زداغ اکبرش خون جاری ازچشم ترش
کلثوم وزینب خواهرش بر ناقه عریان سوار
سرهاهمه نوک سنان زن ها همه به سر زنان
کودکان اسیر کوفیان سجاد محکوم بیمار
یاران بگریید در جهان برسرورلب تشنگان
شادان شویددرآن جهان چون گل در بهار
ای شافع ماعاصیان ای دستگیر جوانان
روزجزاهمراه خود ،مارا نبر پای آن دار