سه شنبه ۱۵ آبان
طرقه شعری از راستا(داود ناصری)
از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۵ ۰۰:۳۹ شماره ثبت ۵۳۵۴۴
بازدید : ۷۶۸ | نظرات : ۱۸
|
دفاتر شعر راستا(داود ناصری)
آخرین اشعار ناب راستا(داود ناصری)
|
طرقه
حال من چون طرقه بی نفس است
کار من خود را زدن بر قفس است
این رهایی کی نصیبم میشود
چه زمان مرگ طبیبم می شود
اب و دانه می دهی نان مرا
دل به آتش میکشد جان مرا
مست پروازم تو بالم بسته ای
کاش صاحب بود جایم لحظه ای
گاه گاهی نغمه خوانی می کنم
یاد ایام جوانی می کنم
یا همنوعان آزاد و رها
یاد هدهد یاد بلبل با هما
سرنوشت بر من رقم زد اینچنین
تا شوم درسی برای سایرین
پس گذر از ره پیموده مکن
عمر خود را صرف بیهوده مکن
گر گرفتی دست زیری آدمی
با همان دست بگیری هر دمی
|
|
نقدها و نظرات
|
خوش آمدید | |
|
درود بر بانوی واژه ها خوش آمدید و ممنون از نقد درست و به جایتان اما با اجازه شما من هم دلایلی برای این نقد دارم گرچه ممکن است درست نباشد اما خدمتتان عرض میکنم تا ایر ادات شعر را بیابم و اصلاح کنم آب و دانه می دهی نان مرا منطورت از نان روزی است شنیده اید که میگویند دنبال لقمه ای نان هستم منظور نان نیست بلکه رزق و روزی بست اینجا هم منطورت این است که روزی مرا میدهی در واین مصراع مضمون خداست که در دنیا یا قفس روزی مرا میدهد و در بیت آخر گر گرفتی دست پایین تر از خود را آدم محسوب میشوی و در مصراع با همان دست ،بگیری هر دمی کاما فراموش شده است و اما چرا از گله وارد نصایح شده ام بنده حال خودم و دنیا را به طرقه و قفس تشبیه کرده ام در بیت سرنوشت بر من رقم زد اینچنین تا شوم درسی برای سایرین اگر توجه کرده باشید منظور این بوده است که در زندگی باید از دیگران درس گرفت و استفاده کرد و همان راه را دوباره نرویم و خود تجربه کنیم پس گذر از ره پیموده مکن چرا چون عمرت و صرف بیهوده خواهی کرد وار بیت آخر آن درس گرفتن دست نیازمندیم است که هیچ کس در جامعه امروز چنین کاری نمیکند هر کس به فکر پر کردن حساب های بانکیش میباشد.جسارت مرا ببخشید باز هم تشکر میکنم از حضورتان نقدتان باز هم بیشتر تامل خواهم کرد .سپاس | |
|
درود بر بانوی واژه ها خوش آمدید و ممنون از نقد درست و به جایتان اما با اجازه شما من هم دلایلی برای این نقد دارم گرچه ممکن است درست نباشد اما خدمتتان عرض میکنم تا ایرادات شعر را بیابم و اصلاح کنم آب و دانه می دهی نان مرا منظور از نان روزی میباشد شنیده اید که میگویند دنبال لقمه ای نان هستم منظور نان خریدن نیست بلکه رزق و روزی میباشد پس اینجا هم منظور این است که روزی مرا میدهی در واین مصراع مخاطب خالق است که در دنیا یا قفس روزی مرا میدهد و اما در بیت آخر گر گرفتی دست زیری منظور پایین تر از خود میباشد که این عمل به عقیده بنده آدم بودن محسوب میشود .در مصراع با همان دست ،بگیری هر دمی کاما فراموش شده است که وزن درست نیست.و اما چرا از گله وارد نصایح شده ام بنده حال خودم و دنیا را به طرقه و قفس تشبیه کرده ام در بیت سرنوشت بر من رقم زد اینچنین تا شوم درسی برای سایرین اگر توجه کرده باشید منظور این بوده است که در زندگی باید از دیگران درس گرفت و استفاده کرد و همان راه رفته را دوباره نرویم و تکرار نکنیم و خود تجربه کنیم پس گذر از ره پیموده مکن ،چرا چون عمرت و صرف بیهوده خواهی کرد .و در بیت آخر آن درس همان گرفتن دست نیازمند است که هیچ کس در جامعه امروز چنین کاری نمیکند هر کس به فکر پر کردن حساب های بانکیش میباشد.جسارت مرا ببخشید باز هم تشکر میکنم از حضورتان ،نقدتان باز هم بیشتر تامل خواهم کرد .سپاس | |
|
درود خوش آمدید | |
|
درود خوش امدید | |
|
درود ممنون از حضور سبزتان و لطف بی کران شما | |
|
درود بر شما ممنون خوش آمدید برادر خوبم | |
|
درود ممنون خوش امدید | |
|
درود ممنون از حضور سبز و لطف بی کران شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
شعرتان حس وحالی خوبی دارد
اما باید یه دستی به سر وروش بکشین
بااجازه چون تیک نقدروفعال کردین نکاتی به نظرم رسید
گلایه ای زیبا وصمیمی بود درواقع این شعر که
دربعضی جاها دارای ضعف تالیفه
مثلن دراین قسمت
اب و دانه می دهی نان مرا
منظوراز اب ودانه دان نان چیست؟
ویااینجا
گر گرفتی دست زیری آدمی
گرگرفتی دست آدمی رامنظورتون بوده که زیاد جالب درنیومده
با همان دست بگیری هر دمی
ووازنظروزنی هم کمی مشکل داره
که بایدویرایش شه
ونکته ی دیگه هم اینکه ابتداشاعرداره گله می کنه ویک دردل شاعرانه است وشکایت می کنه ازوضعیت خودش
وبعددردوبیت اخرشعرحالت پندونصیحت می گیره
که من ارتباط این دوبیت رادرک نکردم اونطورکه باید
پس گذر از ره پیموده مکن
عمر خود را صرف بیهوده مکن
گر گرفتی دست زیری آدمی
با همان دست بگیری هر دمی
ومشخص نشده دربالا که چراشاعرهمچین پندی می ده وبه کی می گه ومنظورتونو خوب نرسوندین
البته جسارتم روببخشید برادرخوبم
ایرادگیری نیست همه ی ما اشعارمون گاهی ازاین مشکلات داره وفقط ازجهت همفکری بود
ببخشید جسارتمو رو
موفق باشید