يکشنبه ۴ آذر
شام آخر شعری از محمدرضا بهرامی
از دفتر شور عشق نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵ ۱۹:۳۳ شماره ثبت ۵۲۷۵۹
بازدید : ۵۲۸ | نظرات : ۱۸
|
آخرین اشعار ناب محمدرضا بهرامی
|
تا کی چنین بانیّ ِ چشمان ترم باشی
جانم بگو کی میرسی تا در برم باشی
مصلوب زجرم میکنی میترسم آخر تو
مثل یهودایی به شام آخرم باشی
سیل غمت بی خانمانم کرد و آواره
چشم انتظارم تا هلال احمرم باشی
تب کرده ام لطفا بیا با خوی تب...ریزی
بهتر که آذربایجان ، تا آذرم باشی
من کیستم ؟ غمنامه ای از بی وفایی هات
ای کاش با آغاز مهرت ، آخرم باشی
دارم فقط یک آرزو بر دل ، و آن اینکه
با همدلی ، با همزبانی ، همسرم باشی
محمدرضا بهرامی
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما شاعره توانا و خواهر گرامی ام سپاس از مهرتان مانا باشید | |
|
سلام و درود استاد عزیزم ممنون از حضور پر مهر شما پاینده باشید | |
|
سلام و درود بر جناب کشاورز عزیز دوست گرامی و شاعرم ممنونم از محبتتون اشعار زیبایی با لطف کامنت میکنید سپاس ، سپاس | |
|
سلام و درود بر استاد ارجمندم ممنونم از شاگرد نوازی شما سپاس بیکران | |
|
سلام و درود بر جناب شفیعی عزیز سپاس از مهرتان دوست گرانقدرم مانا باشید | |
|
سلام و عرض ادب خدمت شما بزرگوار ممنونم از محبتتون ای کاش یه راهنمایی میکردین یا مثالی که بیشتر متوجه فرمایشاتتون بشم سپاس | |
|
سلام و درود بر استاد ارجمند و مهربان دوستم جناب صادقی مود عزیز عالی مهر و محبت و بزرگواری شماست خیلی خوشحالم که مشقهای بنده رو تایید میکنید درودها و سپاسها | |
|
دوست عزیزم شما استادید و فروتنی می کنید حقیر هم در صفحه شما می آموزم | |
|
سلام و درود بر شما بانوی احساس سپاسها از مهر پیوسته شما مانا باشید به مهر | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبرادربزرگوار
بسیاربسیارزیباست