پس لرزه های نینوای اشک و آهیم
آهنربای سوزن انبار کاهیم
بین گِلابِ چاله ها دنبال ِماهیم
سرهای بی مغزیم و دلخوش با کلاهیم
اسپند لطفا !! بسکه ماها! رو به راهیم
«تا چشم زخم از این و از آن بر نداریم»
یک سر جداییم و سر وته _ یک پیازیم
مضراب پشت پرده های سازِ رازیم
ما گربه های زاهد عشق نمازیم
با هر نفس شعر و غزل قافیه بازیم
با ارزش افزوده مان صد من یه ! غازیم
«در فکر پروازیم ، بال و پر نداریم»
سیّاسهای پایه ریز حزب بادیم
در نان به نرخ روز خواریها نمادیم
ویرانگرانِ عرصه های انتقادیم
اندیشمندانی که کلا بی سوادیم
دل گشنه های پرفسور در اقتصادیم
«هفت آسمان تدبیر یک اختر نداریم»
شور حسینی بر سرانِ دل یزیدیم
تمساحیِ اشک و پیِ هل من یزیدیم
اصل نخودهای به هر آشی مزیدیم
بی دست و پاهایی که عمری را خزیدیم
گاهی به گاهی آدمی را میگزیدیم
«از ما جماعت در جهان بهتر نداریم !!!»
در خیمه ی تاریک شب آیینه _ داریم
سنگیم و میل بوسه بر آیینه ، داریم
اختر به اختر شب به شب دشمن شماریم
هی می شماریم و براشان می شعاریم !!
مایی که خونخواه هزاران سر بداریم
«با نام سرداری سراپا سر نداریم»
قومی به غیر از خویش را باور نکردیم
یعنی که قوم و خویش را باور نکردیم
نوشِ بجای نیش را باور نکردیم
ماتیم و حتی کیش را باور نکردیم
جِز می زنیم آتیش!را باور نکردیم
«گرگ و لباس میش را باور نداریم»
#محمدرضا_بهرامی
«مرکَّب حرکت»
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود